حاج آقا تعریف میکرد که دو روز قبل از اینکه مرخصی کاظم تمام شود و میخواسته از حله به تکریت بیاید، صبح سر صبحانه مادر کاظم و همسر نشسته بودند، کاظم تعریف کرد که مادرش از او سر سفره پرسیده اسیری هست که سید باشد و از سلاله حضرت زینب باشد و تو داری او را اذیت میکنی؟مجله خبری بهیان
همچنین ببینید
اردوغان:در برابر قتل عامی که نتانیاهو وحشی انجام میدهد، سکوت نمیکنیم
رئیسجمهور ترکیه در سخنانی اعلام کرد: در برابر قتل عامی که نتانیاهو وحشی انجام میدهد، …