مهاجر ستیزی و تدبیری که نیست

دیروز پریروز داشتم از خیابان تخت طاووس می گذشتم. پسری خوش قد و بالا دست در دست خانمی جوان جلوتر از من حرکت می کردند. ناگهان جوان پرید به یک جوان افغانی یا به قول امروزی ها افغانستانی که: «چشم هات رو در می آرم، بیخود می کنی نگاه می کنی». جوان افغانی متحیر بود که مگر چه شده؟ با این حال به اندازه خودش قلدر بود و آماده نزاع. طبق عادت مالوف پریدم وسط دعوایی که عنقریب سر می گرفت و ماجرا ختم به خیر شد. اما تا چند دقیقه ای زمزمه های اطرافیان را می شنیدم که: فلان فلان شده ها خیلی پررو شده اند و …مابقی بد و بیراه ها.مجله خبری بهیان

درباره‌ی

همچنین ببینید

آقای عارف! شما وظیفه داشتید بگویید چه چیزهایی از دولت سیزدهم تحویل گرفته اید؛ حالا که نگفته اید حق ندارید آن را علیه منتقدان خودتان چماق کنید

ظاهراً دولت تحت‌فشار تندروهای طرفدار دولت پیش قرار گرفته است؛ لذا برای دفاع از خود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *