حمایت بیچون و چرای آمریکا از اسرائیل در جنگ غزه، موجب گسترش دامنه جنگ در منطقه شده و همه در غرب از جمله اسرائیل، بهای گزافی برای این اتاق خواهند پرداخت.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه انگلیسی گاردین ضمن انتشار تحلیل فوق نوشت: جنگ از مرحله تهدید گسترش آن در منطقه عبور کرده است. پس از روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، او در رابطه با خاورمیانه سیاست کاهش حضور در منطقه را در پیش گرفت.
طرح دولت بایدن «یکپارچه کردن» منطقه از طریق تشویق عادیسازی هرچه بیشتر روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل بود. اما حالا در عرض چند هفته خاورمیانه و اکثر کشورهای جهان عرب بهگونهای وارد جنگ شدهاند که اقدامات ایالات متحده و دیگر متحدان اسرائیل نتوانسته است باعث توقف درگیریها در منطقه شود.
این بحران ناشی از یکی از محورهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است؛ سیاستِ حمایت بیچون و چرا از اسرائیل به عنوان شریک کلیدی ایالات متحده در منطقه که جای هیچگونه بازنگری را باقی نمیگذارد. هزینه این رویکرد، بالا و در حال افزایش است. صحبت درباره «ترس از گسترش جنگ در خاورمیانه» است اما حقیقت این است که این اتفاق «در حال وقوع نیست» بلکه هماکنون آغاز شده است. جنگ اسرائیل و حماس اکنون به لبنان، یمن، ایران، دریای سرخ و… گسترش یافته است. از هفتهها پیش، حملات متقابل اسرائیل و حزبالله در امتداد مرز جنوبی لبنان در جریان است.
اگر امنیت دریای سرخ تأمین نشود، در سطح جهانی شاهد افزایش هزینههای تجاری، حق بیمه و ازدحام زنجیره تأمین در بازار جهانی کالا خواهیم بود که قبلا به دلیل جنگ در اوکراین نابسامان شده است. هر اقدامی از سوی آمریکا و متحدانش برای هدف قرار دادن پایگاههای حوثیها در یمن، خطر از بین رفتن آتشبس ارزشمند در این کشور را به همراه دارد. از سوی دیگر، اعلان جنگ به اسرائیل از سوی هر یک از این کشورها، برابر با خودکشی خواهد بود. اقدامات بازیگران غیردولتی، نیابتیها و بیثباتی سیاسی در منطقه میتواند فجایع بزرگی را به همراه داشته باشد.
خطرات از این بزرگتر هم وجود دارند. در خلأ قدرت و حضور گروهبندیهای نیابتی، به سختی میتوان تأثیر صحنههای جنگ در غزه و کرانه باختری را پیشبینی کرد.
تا پیش از این، ایالات متحده و اسرائیل امیدوار بودند «یکپارچگی» و عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل، به روندی برای مهار ایران و «مرگ آرامِ آرمان فلسطین» تبدیل شود.
این چشمانداز بر این ایده استوار بود که کسی نمیتواند یک «حرکتِ ناگهانی» انجام دهد؛ حرکتی که باعث ایجاد غرور و توهم در مورد این شود که چه کسی واقعا قدرت را در دست دارد اما حماس آن حمله را انجام داد.
آنچه در پی آن رخ داد، حاکی از اقدامات دولت اسرائیل بهعنوان یک نیروی تثبیتکننده در منطقه نبود بلکه بهعنوان یک نیروی تشدیدکننده تنش صورت گرفت. تا زمانی که آمریکا و سایر متحدان غربی نتوانند با این واقعیت مقابله کنند که جنگ در غزه مدتهاست مرحله قابل توجیهِ «دفاع از خود» را پشتسر گذاشته، همه از جمله اسرائیل، بهای گزافی خواهند پرداخت زیرا ممکن است این جنگ به زودی به یک تهدید جهانی تبدیل شود.