خنجری بر تابوت شهید بزرگ ایران / گزارش یک جلسه اقتصادی؛ چرا آمارها خوباند و دستاوردها بد!؟
یک جامعه چگونه به کفر علی(ع) و مرگ ناخودآگاه امیرکبیر رضایت میدهد و جوامع چگونه با “انزوای نخبگان” از مسیر پیشرفت و حقانیت دور میشوند!؟
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
گزارش یک جلسه اقتصادی؛ چرا آمارها خوباند و دستاوردها بد!؟
خبرگزاری دولتی ایرنا به تازگی خبری را از جلسه ستاد تنظیم بازار یک استان منتشر کرد که در آن آمده است: استاندار استان … کاهش نرخ تورم نسبت به متوسط کشوری را مرهون تلاش اعضای ستاد تنظیم بازار دانست و بر لزوم رصد و سنجش دقیق بازار بر اساس تکلیف و ماموریت مسوولان تاکید کرد.
وی اما در ادامه همین جلسه و طبق متن خبر با بیان این که نارضایتی مردم نسبت به افزایش و نوسانات قیمت گوشت قرمز در استان بسیار جدی است از بخش خصوصی و اتاق بازرگانی استان خواسته است تا نسبت به واردات گوشت قرمز از کشورهای همسایه (استان دارای مرز است) به صورت تهاتر اقدام عملی کنند.
او تصریح میکند: امروز تعدد و نوسانات قیمت کالا از یک مغازه تا مغازه دیگر در استان عامل نارضایتی مردم شده است و تنظیم بازار استان با همکاری اصناف و اتحادیه ها باید به چالش پایان بدهند.[۱]
*چگونه ممکن است که مسئولان یک استان از کاهش نرخ تورم و حتی کاهش بیشتر آن نسبت به نرخ کشوری مشعوف باشند اما همان مسئولان در همان جلسه اذعان کنند که مردم از قیمت گوشت در استان نارضی هستند، قیمتها نوسان دارد و تنظیم بازار دچار چالش است!
دقت شود که ۲ مسئله تورم و گرانی یکی نیستند اما نباید و نمیتوان منکر ارتباط آنها با یکدیگر نیز بود.
فیالجمله اینکه تناقض موضوعه در جلسه مذکور همواره در جایی رخ میدهد که شاهد رفتارهای بیقاعده اقتصادی باشیم.
آمارها، نرخ تورم، کاهش تقاضا و… همگی منبعث از قواعد ریاضی و اقتصادی هستند. اما در نبود نظارت کارای دولتی بر بازار؛ یک فروشنده به راحتی میتواند قیمت کالا یا خدمات خود را بدون هیچ قاعده یا تبعیتی، بالا ببرد و موجب نارضایتی شدید مردم شود.
در نتیجه و در حالت فوقالذکر، علیرغم اینکه آمارها از کاهش تورم حکایت میکنند اما چیزی که مردم لمس میکنند گرانی روزافزون و نارضایتی خواهد بود.
بماند که تورم از مقوله روان اجتماعی نیز تأثیر میپذیرد و این شاخص اقتصادی هنگامی که جامعه به لحاظ روانی دچار احساس گرانی شود؛ افزایش پیدا میکند.
در اینجا و به این بهانه البته بیان یک حقیقت مهم اقتصادی و همیشه کارا لازم است و آن اینکه وقتی مردم خبری پرطمطراق از بهبود یک شاخص اقتصادی میشنوند ولی مابهاِزای آنرا در واقعیت و با عینک دقیق عقلانی مشاهده نمیکنند یعنی عملا اتفاق خاص و تأثیرگذاری رخ نداده است.
جالب آنکه از مقام معظم رهبری نیز شنیدهایم که “خروجی آمارها و آنچه به دست مردم میرسد مهم است. ”
این حقیقت به این معنی نیست که مدعیان بهبود آمار الزاما دروغ گفتهاند بلکه به این معنی است که همه حقیقت را نگفتهاند (حقایق ناگفتهای از قبیل قابل اتکا نبودن شاخص تورم نقطه به نقطه) و یا بهبودی که مدعای آنرا دارند بسیار تا بسیار میکروسکپی بوده است. ضمن اینکه در مانا بودن یا نبودن بهبودهای میکروسکپی اقتصادی هم تردیدهای جدی وجود دارد.
نمونهای از آنچه در قضیه بالا به آن اشاره شد؛ در ماجرای ادعای کاهش تورم مسکن و کاهش نیافتن نرخ اجارهها نیز رخ داده است.
***
یک جامعه چگونه به کفر علی(ع) و مرگ امیرکبیر رضایت میدهد؟
خنجری بر تابوت شهید بزرگ ایران
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به تازگی اظهارات فردی به نام الهام ملکزاده که گفته شده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است را پیرامون زندگی و زمانه شهید مظلوم، میرزاتقی خان فراهانی (امیرکبیر) منتشر کرد.
فرد مذکور که این سخنان را در نشست “امیرکبیر و ایده ترقی” بیان کرده؛ ضمن تمجید از خدمات امیرکبیر اما درباره آن شخصیت بزرگ گفته است:
“با وجود اینکه نقش امیرکبیر و جایگاه او را در سطوح مختلف مملکتداری ارج مینهیم اما کاش امیرکبیر جدای از نگاه اصلاحگرایانه گزینه دیگری را نیز در وجود خود تقویت میکرد. کاش او روابط خویش را بهتر مدیریت میکرد زیرا ساختار غلطی حاکم بود. باید با رفتار دیپلماتیکتری گام برمیداشت. او به نوعی با نداشتن مدیریت روابط سبب شد ایران از وجودش محروم شود.“[۲]
*این قضاوت ناروای تاریخی درباره آن شهید خردمند ایرانی (امیرکبیر) ناشی از نبود تعمق و مطالعات سطحی و ویکیپدیایی درباره امیر است.
تاریخ به ما میگوید که اتفاقا یکی از بارزترین صفات و توانمندیهای امیرنظام در شناسایی روابط پیرامون و مدیریت آنها بود.
توانمندی ویژهای که امیرنظام را قادر ساخت آنهمه اصلاحات زیرساختی را در ساحات اقتصادی، اجرایی، امنیتی، دیپلماتیک، قضایی و سیاسی ایران با مدیریتی اسلامی ایجاد کند در حالی که یک پادشاه میگسار و اطرافیان فاسدش امیر را احاطه کرده بودند.
این امیرکبیر بود که شخصیت دمدمی مزاج و ابنالوقت ناصرالدین شاه را از همان ابتدا شناخت، متوجه روابط کثیف مادر شاه شد و توطئه روس و انگلیس را دقیقا رصد کرد.
شناخت، توجه و رصدی که امیرنظام را در دوران کوتاه مدیریت خود به آن واداشت تا مدیریتی ساختاری، خوداتکا و شبکهای را اعمال کند تا پس از شهادت او نیز امکان تمایز درست و غلط را به مردم بدهد، ایران را یاری کند و نخبگان را از انزوا به در آرد.
تاریخ به ما میگوید که امیرنظام چگونه در شب تبعید خود به کاشان و هنگامی که مهدعلیا (مادر شاه و مادر همسر امیر) برای وداع به خانه او آمده بود؛ از روبوسی و وداع با مادرهمسر خود امتناع کرد و گفت: “من با … روبوسی نمیکنم”! مونولوگی تلخ که نشان از اشراف امیر به روابط پیرامونش دارد.
این امیرنظام بود که در تدبیر خود برای عبور “کارآمدی” از فضای تاریک و سیاه کاخ ناصری؛ از پیرمرد سماورساز خواسته بود تقاضایش برای ساخت سماور در ایران (که تا آن موقع از روسیه وارد میشد) را وسط تالار پادشاهی بلند بگوید تا امیرنظام از کمند بدگویی شاهزادگان و نزدیکان شاه برهد و بتواند با بودجه خزانه از تولید داخلی حمایت کند. پس امیر نه تنها در شناخت روابط آن دوران ضعیف نبوده بلکه از کیاستی مثالزدنی در این زمینه بهرهمند بوده است.
ولی باید پذیرفت وقتی جامعهای دچار “انزوای نخبگان” و تقدم اراذل بر افاضل باشد و کسی نباشد تا به مردم بگوید که چه بر سر کاردانان و دانایان آنها میرود و چرا میرود؛ آنگاه یک نخبه به راحتی هرچه تمامتر با چاه تنها میشود، در صحرای کربلا به شهادت میرسد و یا در حمام فین کاشان رگ دستهایش را میزنند.
جالب است که مخاطبان محترم بدانند تا سالها پس از شهادت امیرکبیر مردم از شهادت او خبر نداشتند و با تبلیغات دربار و دشمنان امیر فکر میکردند میرزا تقی خان به دلیل استفاده بد از داروهایش وفات کرده است! (همچنانکه مردم فکر میکردند امیرالمؤمنین-ع- نماز نمیخوانده و یا حسین-ع- خارجی بوده است!)
پس به این شهید والامقام تاریخ ایران و اسلام ظلم نکنیم و او را در حد سطور اطلاعات ویکیپدیا تنزّل ندهیم.
بماند که علیرغم تقلاهای خواسته و ناخواسته چنین چیزی ممکن نیست و ماه هرگز پشت ابر نخواهد ماند…
ایران و ایرانی مادام که بقا داشته باشد مرهون امیر است و باید در تاریخ زندگانی آن شهید بزرگ بیاندیشد، شادمان شود و البته بگریَد.