این زن مسئول شنود گروهک منافقین است /متهم ردیف ۶۰ پرونده را بشناسید فاطمه آدرسی متهم ردیف ۶۰ پرونده است که تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۲۱/۶-۲۰۰۲ است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فاطمه آدرسی متهم ردیف شصتم دادگاه رسیدگی به اتهامات اعضای سازمان مجاهدین (منافقین) است. بنا بر گزارش ایسنا، او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با منافقین آشنا و جذب گروهک شده و تحت مسئولیت صادق صوفی زاده، به عنوان مسئول قسمتی از تشکیلات در خرم آباد انتخاب میشود. او در ادامه به فرانسه و سپس به مقر منافقین در عراق اعزام میشود. دیگر فعالیتها و مسئولیتهای نامبرده عبارت است از مسئول شنود تلفنهای غرب در سال ۱۳۶۹، مسئول تشکیلات در کشور رومانی، شرکت در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ فکه و مهران با سمت مسئول عضویت در شورای رهبری گروهک و کادر ارشد مالی منافقین در اروپا. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۲۱/۶-۲۰۰۲ است. 2727
بیشتر بخوانید »بهیان
درویش مثل پرسپولیس!
درویش مثل پرسپولیس! پرسپولیس این روزها گرچه نتایج خوبی گرفته ولی با چند چالش مهم روبهرو شده است. سپهر ستاری: پرسپولیس یکی از تیمهایی بود که در تعطیلات نیمفصل تغییرات زیادی را تجربه کرد و با چهرهای متفاوت پا به نیمفصل دوم گذاشت. سرخپوشان پایتخت پس از جدایی یحیی گلمحمدی حالا اوسمار ویرا برزیلی به عنوان سرمربی خود میبینند و با چند خرید جدید وارد مسابقات شدهاند. مدافع عنوان قهرمانی پس از شکست مقابل آلومینیوم اراک، موفق شد تراکتور و ذوبآهن را شکست دهد تا اوضاع برای اوسمار ویرا تا حدی آرام شود. با این حال پرسپولیس این روزها با چند موضوع مهم دستوپنجه نرم میکند و باید دید مدیران این باشگاه چگونه با این چالشها مواجه خواهند شد. اعتراض و تهدید پس از برد شیرین پس از برد ارزشمند پرسپولیس در خانه ذوبآهن، چند بازیکن این تیم مثل مهدی ترابی و وحید امیری لب به اعتراض گشودند و از وضعیت مالی تیمشان انتقاد کردند. بازیکنان پرسپولیس این روزها اصلا از پرداختیهای باشگاه راضی نیستند و معتقدند وقتی این تیم توانسته چند بازیکن جدید جذب کند، پس باید مطالبات بازیکنان قبلی را هم بدهد تا در حق نفرات قدیمی ظلم نشود. ترابی در صحبتهای خود به صورت غیرمستقیم درویش را هم تهدید کرد که اگر مشکلات حل نشود ممکن است تصمیم دیگری از سوی بازیکنان گرفته شود. این نخستین باری نیست که بازیکنان پرسپولیس به دلیل مشکل در پرداخت دستمزد روبهروی مدیریت قرار میگیرند و ابتدای فصل هم عدم پرداخت آپشنهای فصل گذشته باعث اعتصاب بازیکنان شد. پرسپولیسیها تا امروز حدود ۳۵ درصد دستمزدشان را دریافت کردهاند و از این موضوع راضی نیستند. درویش اخیرا به تمرینات پرسپولیس هم رفته ولی تا وقتی دستمزد بازیکنان به حد قابل قبولی نرسید این اعتراضات فروکش نخواهد کرد. چالشی به نام مجوز حرفهای باشگاه پرسپولیس هم این روزها مثل استقلال درگیر بحث مجوز حرفهای است و مدیران این تیم تا ۱۱ فروردین برای ارسال مدارک فرصت دارند. در حال حاضر پرسپولیس هیچ بدهی قطعی ندارد و از این نظر خطری این تیم را تهدید نمیکند اما بحث مالکیت مشترک سرخابیهای پایتخت به یک چالش جدی در راه کسب مجوز حرفهای تبدیل شده است. در شرایطی که قرار بود برای حل این مشکل مالکیت پرسپولیس به شستا واگذار شود، این شرکت تا امروز تمایل چندانی نسبت به این موضوع نشان نداده و بحث انتقال مالکیت سرخپوشان فعلا به نتیجهای نرسیده است. از طرفی استقلال هم برای انتقال موانعی دارد و در فاصله کمتر از یک ماه تا فرصت باقی مانده برای ارسال مدارک، هر ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس تحت مالکیت وزارت ورزش هستند. کیومرث هاشمی، وزیر ورزشوجوانان هم وعده داده که این مشکل حل شود ولی تا امروز اتفاقی رخ نداده و خطر حذف از لیگ قهرمانان آسیا به شدت پرسپولیس و استقلال را تهدید میکند. بدون تردید حذف از لیگ قهرمانان آسیا میتواند با اعتراض هواداران مواجه شود و آنها تحمل اینکه تیمشان به دلیل مشکلات مدیریتی نتواند به آسیا برود را ندارند. دربی، آزمون بزرگ اوسمار ویرا رضا درویش پس از انتخاب اوسمار ویرا به جای یحیی گلمحمدی با انتقادات زیادی مواجه شد و کمتر کسی از این تصمیم حمایت کرد. پس از شکست مقابل آلومینیوم انتقادات به اوج رسید ولی ۲ برد مهم مقابل تراکتور و ذوبآهم و نمایش خوب پرسپولیس در این بازیها باعث شد هواداران نسبت به آینده تیمشان با سرمربی برزیلی امیدوار شوند. پرسپولیس پیش از دربی باید با نفتوگاز گچساران و فولاد خوزستان در ورزشگاه آزادی بازی کند و برد احتمالی در این ۲ بازی باعث میشود این تیم با بهترین شرایط پا به دربی بگذارد. با این حال دربی آزمون بزرگ اوسمار ویرا روی نیمکت پرسپولیس است و شکست در آن میتواند باعث انتقاد شدید هواداران شود. از طرفی رضا درویش هم به عنوان کسی که پس از جدایی گلمحمدی، اوسمار را انتخاب کرد نمیتواند از تیغ تیز انتقادات در امان بماند و شکست مقابل استقلال شرایط را برای او هم سخت کند. به خصوص که خیلی از هواداران اکنون معتقدند اتفاقاتی مانند خرید بازیکن و اردوی خارجی در زمان حضور کادر فنی قبلی انجام نمیشد و پس از جدایی گلمحمدی تمام نفراتی که در لیست خرید او حضور داشتند جذب شدند! ۲۵۸ ۲۵۸
بیشتر بخوانید »ببینید | حمله ناگهانی خرس به یک زن!
ببینید | حمله ناگهانی خرس به یک زن! ویدیویی از حمله ناگهانی خرس به یک زن که مشغول غذا دادن به او بود، اما خوشبختانه این زن به کم سه مرد نجات یافت. منبع: viral vids 265 33
بیشتر بخوانید »سیل در سیستان و بلوچستان: ۴۸ ساعت انتظار برای امدارسانی روی درخت
سیل در سیستان و بلوچستان: ۴۸ ساعت انتظار برای امدارسانی روی درخت/ «هنوز مسیر ۱۵ روستا مسدود است» از هفتم اسفند بارندگیهایی در جنوب و شرق کشور آغاز شد تا در روستاها و شهرهای استان سیستان و بلوچستان سیل جاری شود، سیلی که سببساز محاصره برخی روستاها شده است. به گزارش خبرآنلاین، رئیس شورای اسلامی بخش باهوکلات در شهرستان دشتیاری گفت: «کل شهرستان دشتیاری ۱۸۴ روستا دارد و در بخش باهوکلات ۷۴ روستا داریم، در این بخش هنوز مسیر ۱۵ روستا مسدود است و هیچ دسترسی وجود ندارد ولی متاسفانه تا این لحظه هیچگونه خدمات امدادرسانی انجام نشده است.» علی بخش شهبخش ادامه داد: «در روستاهایی که در مسیر جاده اصلی بودند مردم نجیب با وجود مشکل سیل خودشان را با تراکتور به صندوقهای رای رساندند، حق مردم ما این نیست که با این وضعیت در در محاصره سیل باشند و به آنها خدمات رسانی نشود، آن هم مردمی که در سرمای هوا و در شرایطی که آب در خانههایشان بود به نظام وفادار بودند و آمدند رای دادند.» او بیان کرد: «در بخش باهوکلات یک پدر و پسر دو شبانهروز در رودخانه بالای یک درخت خودشان را نگه داشته بودند، بارها درخواست بالگرد کردیم اما متاسانه هیچکدام از ارگانها حاضر نشدند بالگرد بفرستند تا جان این پدر و پسر را نجات را دهند. اهالی دستبکار شدیم تا به کمک یک قایق آنها را نجات دهیم، آن ناخدا هم وقتی نگرانی و گریههای خانواده این پدر و پسر را دید گفت اگر خودم غرق شوم حتما اینها را نجات میدهم، ناخدا همت کرد و این پدر و پسر را از سیل رودخانه نجات داد و تحویل خانوادهشان داد، گفتند مرگ را با چشمان خودمان دیدیم.» او گفت: «یک پسر جوان در سیل گرفتار شده بود، سعی کردیم با یک قایق او را نجات دهیم، حدود ۷۰ کیلومتر قایق در بستر رودخانه حرکت کرد تا این پسر را نجات دهد، علیرغم اینکه این جوان را سوار قایق کردیم اما وقتی به بهداری رساندیم ما جوان را از دست دادیم، او فوت کرده بود. پیکر پسر را با تراکتور جابهجا کردیم و تجویل خانوادهاش دادیم. استانهای همجوار مانند کرمان و هرمزگان هستند اما حاضر نشدند برای امدادرسانی به مردم نجیب ما حتی یک بالگرد بفرستند تا جان مردم را نجات دهد، تا این لحظه که من با شما صحبت میکنم مسیر دسترسی به روستاها از بین رفته، پلهای گِلی ریزش کرده و مردم شرایط سختی را تحمل میکنند.» رئیس شورای اسلامی بخش باهوکلات بیان کرد: «دیروز یک بالگردی در فراز آسمان بود، وقتی پرسیدیم متوجه شدیم گویا در آن یکی از وزا با مقامات استانی حضور داشتند، فقط در آسمان یک دور زدند و رفتند، اما متاسفانه حاضر نشدند پایین بیاییند و از نزدیک وضعیت سیل زده مردمانی که با تراکتور پای صندوقهای رای رفتند را ببینند. اهالی و مردم پای کار هستند، اما وضعیت طوری هست که برای امدادرسانی نیاز به بالگرد داریم، طوریکه با وجود فروکش کردن آب در برخی روستاها، حدود ۴ یا ۵ روز هست که به اهالی آنها هیچ جیره غذایی نرسیده و هیچ امکاناتی وجود ندارد.» ۲۳۳۲۳۳
بیشتر بخوانید »ببینید | حمله ناگهانی خرس به یک زن!
ببینید | حمله ناگهانی خرس به یک زن! ویدیویی از حمله ناگهانی خرس به یک زن که مشغول غذا دادن به او بود، اما خوشبختانه این زن به کم سه مرد نجات یافت. منبع: viral vids 265 33
بیشتر بخوانید »چراغ سبز ایران به سرمایهگذاری طالبان در چابهار
چراغ سبز ایران به سرمایهگذاری طالبان در چابهار/ ایفای تعهدات، پاسخ درخور امارت اسلامی به حسننیت تهران موضوع چگونگی ایفای تعهدات طالبان همچنان یکی از نقاط مبهم و چالش برانگیز نه تنها در قبال ایران بلکه در برابر جامعه جهانی است. پرسش اینجاست که آیا مزیت چابهار موجب تغییر در سیاست های گروه طالبان خواهد شد و تعادل را در روابط تهران ـ کابل ایجاد خواهد کرد یا اینکه سایه مسائل حل نشده گذشته بر روابط سنگینی خواهد کرد. ابوالفضل خدائی: طرح سرمایهگذاری ۳۵ میلیون دلاری افغانستان در چابهار در حوزه های تجاری، مسکونی و اداری پرسش های زیادی را برجای گذاشته است. طبق سابقه موجود و مواضع گروه طالبان از زمان به قدرت رسیدن در افغانستان، این گروه متعهد به سرمایه گذاری در یکی از مناطق حساس ایران شده است. این در حالی است که پیش از این نیز در اسفندماه سال گذشته و در جریان واگذاری ساختمان سفارت افغانستان به نمایندگان اعزامی طالبان سر و صداهای زیادی بلند شد و کارشناسان آن را اقدامی خارج از قواعد دیپلماتیک تلقی کردند و معتقد بودند نباید به این سرعت این اتفاق رخ می داد که مدتی بعد مناقشه آبی بین تهران و کابل یعنی سهم ایران از حقابه هیرمند تحولات دیگری را وارد سیر روابط کرد. اگرچه به تازگی یکی از مقام های امارت اسلامی اعلام کرده که در صورت رفع چالشهای آبی افغانستان، حقابه ایران مطابق معاهده سال ۱۳۵۱ پرداخت خواهد شد اما همچنان امیدی به تحقق این وعده های تکراری وجود ندارد. این موضع گیری در حال انجام شد که تصاویری جدید از رودخانه هیرمند نشان میدهد سیلاب و بارش زیاد در افغانستان، این رودخانه را خروشان و پرآب کرده است. در هفته گذشته نیز نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان ابراز امیدواری کرد که در سال آبی جاری یعنی تا مهرماه شاهد وارد شدن آب از هیرمند به کشور باشیم. حسن کاظمی قمی درباره آخرین گفتوگوهای ایران و افغانستان بر سر مساله حقآبه هیرمند با اشاره به بیست و هفتمین نشست کمیساران آب میان دو کشور در زابل گفت که تشکیل این اجلاس در چارچوب معاهده ۱۳۵۱ است. هر چند این اجلاس نتیجه مطلوبی که وزارت نیرو دنبال میکرد در برنداشت، اما این نشستها گامهایی است که در مسیر تحقق اجرای معاهده مذکور لازم است. وی افزود: مقامات طالبان از ابتدا مطرح کردند، متعهد به معاهده ۱۳۵۱ هستند. سال گذشته به دلیل بیتوجهی که صورت گرفت بخش زیادی از سیلابها به یک منطقه سرازیر شد که یکی از دلایل آن به سد کمال خان برمیگردد. از نظر کارشناسان سد کمال خان یک سد انحرافی است که ظرفیت آن کم است و به گونهای ساخته شده است که عمده آبی که از آن میآید، سیلاب است و گنجایش لازم را برای این حجم از سیلاب ندارد و به سمت منطقه شورهزار رها میشود. از طرفی درهای خروجی این سد در جایی قرار گرفته است که زمین رو به روی آن در ارتفاع بالاتری قرار دارد. تعهدات به جا مانده طالبان و سرمایه گذاری در چابهار به نظر می رسد موضوع توسعه بندر چابهار به یکی از اولویت های مهم دولت سیزدهم تبدیل شده است. علاوه بر هند، افغانستان نیز به دنبال استفاده از این مزیت مهم است و در این مسیر با چراغ سبز ایران مواجه شده است. ملا عبدالغنی برادر معاون اقتصادی نخست وزیر حکومت سرپرست افغانستان که آبان ماه سال جاری به ایران سفر کرد پس از بازدید از ظرفیتهای تجاری و اقتصاد بندرچابهار با بیان اینکه توسعه روابط تجاری و اقتصادی با ایران در اولویت قرار دارد گفت: افغانستان معادن بسیار زیادی دارد و از این رو بندر چابهار برای صادارت مواد معدنیِ افغانستان مورد توجه کابل به ویژه سرمایه گذاران است. او همچنین تصریح کرد که افغانستان در خشکی محصور شده که برای رسیدن و دستیابی به بازارهای بزرگ و آبهای آزاد، به خاک و آبهای ایران نیاز شدید داریم و ما می توانیم ایران را به آسیای میانه و کشورهای همجوار افغانستان متصل کنیم. افغانستان در بندر چابهار نیاز به امضای یک تفاهمنامه بلند مدت ۳۰ ساله و ۱۰۰ ساله دارد که اینمهم نیاز به مساعدت دولت ایران است. بندر چابهار که موقعیت استراتژیک دارد، به افغانستان دروازه ای برای ورود به بازارهای هند، چین، اروپا و خاورمیانه می دهد. مزیت اقتصادی این بندر برای کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان از اهمیت بالایی برخوردار است. موقعیت آن در مقایسه با بندرعباس و بندر کراچی مسیر کوتاه تری را فراهم می کند و نویدبخش کاهش قابل توجه هزینه ها و زمان صادرات است. مزیت ژئوپلیتیکی آن افغانستان را قادر میسازد تا تجارت و مشارکتهای ترانزیتی جدید ایجاد کند و با بازارهای بینالمللی به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کند. این بندر به عنوان یک تسهیل کننده اساسی برای تجارت ظاهر می شود و افغانستان را به صورت استراتژیک در چشم انداز تجارت بین المللی قرار می دهد. تعامل بین افغانستان و ایران در بحبوحه تیرگی روابط بین کابل و اسلام آباد بر سر اختلافات مرزی، بحران مهاجران و نگرانی های امنیتی صورت می گیرد. با این حال، سرمایه گذاری در چابهار به عنوان یک تلاش استراتژیک از سوی افغانستان تلقی می شود. اقدامی که برای ایجاد یک مسیر جایگزین برای تجارت و همچنین محیطی مناسب برای خوداتکایی اقتصادی و همکاری های منطقه ای و در نتیجه کاهش تنش ها در نظر گرفته می شود. سرمایه گذاری در چابهار توسط دولت طالبان افغانستان نشان دهنده یک رویکرد عمل گرایانه به دیپلماسی و توسعه اقتصادی در میان چالش های جاری است. این یک تغییر قابل توجه در استراتژی های اقتصادی منطقه ای ایجاد می کند و بر اهمیت همکاری و تنوع بخشیدن به مشارکت های تجاری به منظور افزایش رونق ملی و منطقه ای تاکید می کند. علاوه بر این، این توسعه نشان دهنده تغییرات بالقوه در پویایی های ژئوپلیتیکی است؛ با کشورهایی که به دنبال اتحادهای جدید برای پیشبرد منافع اقتصادی و استراتژیک خود هستند. تنها نکته قابل توجه در این بین چگونگی ایفای تعهدات طالبان است. مسأله ای که همچنان یکی از نقاط مبهم و چالش برانگیز نه تنها در قبال ایران بلکه در برابر جامعه جهانی است. پرسش اصلی اینجاست که آیا مزیت چابهار موجب تغییر در سیاست های گروه طالبان خواهد شد و تعادل را در روابط تهران ـ کابل ایجاد خواهد کرد یا اینکه سایه مسائل حل نشده گذشته بر روابط سنگینی خواهد کرد. ۳۱۱۳۱۱
بیشتر بخوانید »قالیباف بر سر دوراهی؛ انصراف یا ادامه
قالیباف بر سر دوراهی؛ انصراف یا ادامه /«پاجوش ها» نسخه یک «چنار» را پیچیدند /چالش بزرگ در زندگی سیاسی رئیس مجلس قالیباف که به عنوان چهرهای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته میشود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود. قالیباف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسیاش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، انتخابات مجلس دوازدهم، انتخابات شوریدنها بود؛ شوریدن جوانان بر نسل پدران؛ شورش پاجوشهای بر چنارها؛ انتخاباتی که در آن طیف مبدع نظریه چنار-پاجوش یعنی غلامعلی حداد عادل در گوشه رینگ افتاد و پاجوشها آنقدر زیاد شدند تا ریشه چنار را تقریبا خشکاندند. نسخه یک چنار پیچیده شد غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف، پیش از انتخابات درباره تعدد فهرستهای اصولگرایان گفته بود که «همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم متعدد زده میشود؛ امری طبیعی است.» این اظهارات با خشم گروههای اصولگرایان روبرو شد و آنها را مصممتر کرد تا نسخه یکی از چنارهای حاضر در انتخابات را در هم بپیچند. همین هم شد؛ محمدباقر قالیباف رئیس مجلس که به عنوان یکی از چنارهای حاضر در مجلس شناخته میشود، در این انتخابات با سقوطی عجیب مواجه شد. در شرایطی که قالیباف آماده برای دفاع از عنوان نخست خود در انتخابات مجلس یازدهم بود، در انتخابات اخیر، ضربهای هولناک بر تنهی او وارد آمد؛ قالیباف که رئیس مجلس فعلی است، تا این لحظه نفر چهارم از فهرست منتخبان در حوزه انتخابیه تهران است. سقوط قالیباف به رتبه پایین تر از یک مجری تندرو این ضربه وقتی کاریتر میشود که نفرات بالاسری او از چهرههای منتقدش از همان طیف اصولگرایان هستند و بدتر از بدتر آنکه نفر سوم یک مجری تندرو است که به لطف شبکه افق که منتسب به برخی نهادهاست، تبدیل به چهره شده؛ کسی که سالها قبل پشتسر سعید جلیلی راه میرفت و مرید او بود. حالا محمدباقر قالیباف پایینتر از فردی است که سعید جلیلی را همراهی میکرده است. بسیاری البته این ضربات کاری بر زندگی سیاسی قالیباف را ماهها قبل از انتخابات پیشبینی میکردند؛ آنها به واسطه فعالیتهای شدید جبهه پایداری علیه رئیس مجلس چنین پیشبینیای داشتند؛ فعالیتهایی از جنس افشای خرید سیسمونی نوه قالیباف از استانبول ترکیه؛ ادعای دستکاری بودجه توسط نزدیکان رئیس و اعطای خودروهای شاسی بلند به برخی مجلسیها. اینها سنگها و صخرههایی بودند که منتسبان به جبهه پایداری روبروی قالیباف قرار میدادند تا از او اعتبارزدایی کنند. بزرگترین چالش زندگی قالیباف؛ ماندن یا رفتن اما برخی هم از چند هفته و چند روز مانده به انتخابات پیشبینی افول ستاره بخت سیاسی قالیباف را داشتند؛ از زمانی که ماجرای سفرهای خارجی متعدد و درخواست اقامت دائم اسحاق قالیباف فرزند کوچک رئیس مجلس در فضای مجازی منتشر شد؛ این بار دیگر مانند دفعات قبل نبود؛ ضربِ ضربهای که بر پیکره سیاسی قالیباف وارد شده بود، عمیق و کاریتر بود. نتیجه هم داد اتفاقا؛ او که به عنوان چهرهای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته میشود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود. قالیباف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسیاش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن. او در این شرایط که هم نفر اول پایتخت نشده و هم منتقدان که نه، مخالفان و دشمنان سرسختش در حال قدرت گرفتن در مجلس هستند؛ از همین رو او همین روزها باید تصمیم بگیرد. قالیباف میتواند در ادامه انتخابات مجلس و تشکیل شدن مجلس جدید بماند و ادامه دهد. در چنین شرایطی با توجه به ورود دشمنان درجه یک او، احتمالا چهار سال سختتری نسبت به چهار سال مجلس یازدهم خواهد داشت. چرا که احتمال ریاست مجدد قالیباف بر مجلس کاهشی چشمگیر خواهد داشت. مخالفان او از این شرایط که قالیباف به ضعیفترین وضعیت سیاسی خود در طول این سه دهه رسیده، میتوانند کمال استفاده را کنند و او را از صحنه سیاست محو کنند. از این دشمنان قالیباف هیچ بعید نیست که قالیباف را در طول چهار سال آینده در مجلس دوازدهم، تبدیل به خاکستر کنند و خاکسترش را هم بر باد دهند. قالیباف تن به معامله جدید می دهد؟ آنها کمر بستهاند که انتقام این سالها را از او بگیرند. بر این اساس، احتمال آنکه در طول مجلس دوازدهم، افشاگریهای بیشتری از قالیباف مطرح شود، کمتر از دوران انتخابات نخواهد بود. البته بستگی به رفتار خود او با مخالفانش هم دارد؛ اگر با آنها وارد معامله شود که سابقه او نشان داده میشود، در خوشبینانهترین حالت او در مجلس عزلت نشین و گوشهنشین خواهد شد. در چنین شرایطی او باید رویای ریاست بر مجلس را به فراموشی بسپرد و به عنوان یک نماینده عادی ادامه دهد. اما راه دیگری که پیشروی قالیباف است، گزینهای جز انصراف نیست. او میتواند با الگوبرداری از رفتار هاشمیرفسنجانی در انتخابات مجلس ششم، برای حفظ اعتبار خود از ادامه نمایندگی کناره بگیرد و مشغول بازسازی وجهه و زندگی سیاسی خود شود. وضعیت هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم تفاوت زیادی با این روزهای قالیباف نداشت؛ البته که در مثال محل مناقشه نیست؛ اما هاشمی رفسنجانی اگر انصراف نمیداد در مجلسی وارد میشد که مخالفان انتظارش را می کشیدند؛ مانند همین روزهای قالیباف که پایداریچیها در انتظار او برای دیدارش در مجلس هستند. هاشمی رفسنجانی آن زمان تیزهوشی به خرج داد و جریانی که در حال پایین کشیدنش بودند را پشت در مجلس ششم متوقف کرد. البته بعید است که قالیباف با توجه به ولع قدرتی که دارد چنین کند. او میتواند با کنار رفتن از نمایندگی، خود را تا سر حد امکان برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ آماده کند تا هم چهرهاش را بازیابی کند و هم بتواند انتقام این دوره را از نیروهای نیابتی ابراهیم رئیسی و دولت او بگیرد؛ البته اگر مشاورانی که او را به این روز انداختهاند اجازه دهند و قالیباف را با مشاورههای مثل قبلشان ضعیفتر از دیروز نکنند. ۲۷۲۷
بیشتر بخوانید »دولت ادعا میکند اقتصاد کشور رشد ۵درصدی دارد؛ پس چرا برای افزایش دستمزدها میگویید پول ندارید؟
دولت ادعا میکند اقتصاد کشور رشد ۵درصدی دارد؛ پس چرا برای افزایش دستمزدها میگویید پول ندارید؟ حقوق و دستمزدبگیران، در خط مقدم و ابتدای صف برای تحمل بار گرانیها و مشکلات قرار داده شدهاند. دولت ادعاهایی دارد که به نظر متعارض میآیند. از یکسو مدعی هستند که رشد اقتصادی بسیاری خوبی داشتهایم، همچنین یکی از اهداف خود را بهبود شرایط افرادی میدانند که بهرهمندی کمتری از اقتصاد دارند؛ از سوی دیگر هنگامی که نوبت به بهبود حقوق و دستمزد آنان میرسد، به یاد تورم میافتند که مبادا تعدیل دستمزدها موجب تورم شود. عباس عبدی در اعتماد نوشت:رییس سازمان برنامه و بودجه کشور اخیرا اشعار داشته که «در افزایش حقوق کارگران و کارمندان محدودیت داریم. آنچه مبنای پیشنهاد و تصمیم ما در دولت برای افزایش حقوق و دستمزد است، تورم انتظاری سال آینده است. ما امیدواریم در مذاکرات میان تشکلهای کارگری و دولت بر همین مبنا به یک نرخ معقول افزایش دستمزد برسیم تا موضوع «تورم انتظاری» از کنترل خارج نشود.ما وقتی درباره مردم صحبت میکنیم، از یک جامعه ۲۵ میلیونی شاغل سخن میگوییم و این درحالی است که کارمندان و کارکنان لشکری و کشوری ما حدود سه میلیون نفر هستند، لذا باید عدالت را میان اقشار مختلف در تخصیص و توزیع رعایت کنیم. ما وظیفه داریم که شرایطی را ایجاد کنیم که همه اقشار سال بهتری را از نظر معیشتی بگذرانند.» آیا کسی هست که از مسوولان محترم دولت بپرسد سال گذشته که رشد دستمزدها خیلی کمتر از تورم بود، آیا تورم انتظاری نبود؟ پس چرا در سال جاری با تورم ۴۰درصدی مواجه هستیم؟ تورم انتظاری مسالهای مقطعی است و نه مداوم و طولانیمدت. بهعلاوه این تورم انتظاری بیش از آنکه ناشی از افزایش حقوق و دستمزد باشد، به علت کسری بودجه دولت و زمزمههایی است که به طور جدی درباره افزایش قیمت کالاهای مهم و انرژی شنیده میشود. همچنین به علت ضعف و ناتوانی در تامین ارز برای واردات است. از سوی دیگر و مهمتر اینکه افزایش دستمزدها برای خنثی کردن تورم سال آینده نیست، بلکه برای جبران تورم سال جاری است که به حدود ۴۰درصد رسیده است.. بنابراین افزایش آن نه برای جبران مشکلات سال آینده، بلکه برای جبران مشکلات به وجود آمده در همین امسال است که حقوق و دستمزد سال آینده آنان باید تغییر کند تا سطح زندگی آنان تاحدی حفظ شود. به علاوه حقوق و دستمزدبگیران حدود ۵۵درصد کل شاغلان کشور هستند، چگونه میتوان آنان را نادیده گرفت؟ اگر در سال جاری بیش از ۵درصد رشد اقتصادی داشتهایم، پس چرا باید دریافتی حقوق و مزدبگیران در سال آینده نسبت به سال جاری و به قیمت ثابت و ارزش و قدرت خرید آن کمتر شود؟ این رفتار به لحاظ منطقی دچار ابهام است. باید دولت توضیح دهد که این رشد اقتصادی کجا رفته که نصیب مردم نباید بشود؟ چرا باید بیش از ۵۵درصد مردم مزد و حقوقبگیر جامعه از چنین رشدی بیبهره باشند؟ فرض کنیم که امسال هم توانستید، دریافتی حقوقبگیران را کمتر از میزان تورم افزایش دهید، همچنانکه درباره کارکنان دولت در بودجه انجام دادید و به احتمال قوی در دو هفته آینده نیز آن را برای کارگران با اندکی بیشتر به اجرا خواهید گذاشت. فرض کنیم مردم به هر حال این فشارها را به هر دلیلی تحمل کنند، در این صورت آیا نباید در کنار این تحمل، چشماندازی امیدبخش از آینده داشته باشند؟ کدام چشمانداز را پیش روی ملت میگذارید؟ اگر مردم نسبت به آینده امیدوار باشند، حتما سختیها را تحمل میکنند، همچنانکه در زمان جنگ چنین بودند، ولی اگر قرار باشد که امید و چشمانداز مثبتی به سوی آینده نباشد، سهل است که چشمانداز هم منفی باشد، در این صورت باید گفت انتظار همراهی داشتن از مردم دور از انصاف و عقل است. بهعلاوه زمان جنگ همه مردم و مسوولان در وضعیت مشابه از سختی بودند، آیا اکنون چنین است؟ آیا قدری دلسوزی برای مردم و اقتصاد دارید؟ آن اندازه که دنبال جلوگیری از تعدیل مزد و حقوق هستید، آیا دنبال جلوگیری از فساد و رسیدگی به فساد بزرگ چای دبش هستید؟ 21302
بیشتر بخوانید »مجلس دوازدهم از نظر نمایندگانی که تعداد رایشان زیر ۱۰هزارتاست، از مجلس قبلی سبقت گرفته
مجلس دوازدهم از نظر نمایندگانی که تعداد رایشان زیر ۱۰هزارتاست، از مجلس قبلی سبقت گرفته /روزنامه شرق: اصولگرایان سنتی هم باختهاند هرچند مجلس یازدهم هم با آرای حداقلی شکل گرفت، اما اکنون رکوردهای حداقلیبودن هم در حال جابهجایی است و نفر اول تهران یکچهارم نفر اول دوره قبل رأی دارد و بعضی حوزهها آرای باطله یا اول است یا دوم یا حتی جمع آرای سه نفر اول به اندازه نفر اول همان حوزه در دوره قبل نیست؛ مانند تهران. به گزارش خبرآنلاین، روزنامه شرق نوشت: مجلس دوازدهم ترکیب عجیبی به خود گرفته و از یک سو نمایندگانی قرار است برای بیش از ۸۰ میلیون ایرانی تصمیم بگیرند و قانون وضع کنند که حتی تعداد آرایشان به ۱۰ هزار رأی نرسیده است. از سوی دیگر در رقابت درونجناحی اصولگرایان هم شاهد شکست راست سنتی و روی کار آمدن تندروهایی هستیم که پیش از این اقلیتی پرسروصدا در مجلس بودند؛ اقلیتی که نمیتوان نقش آنان را به خاطر رفتارهای رادیکال در کاهش مشارکت نادیده گرفت و در نهایت ماهی خود را صید کردند. هرچند در این مسیر اصولگرایان معتدل هم که به امید ائتلاف و حضور حامیان سنتی خود پای صندوقهای رأی بودند، بازنده رقابت شدند و اگر دور دوم انتخابات در تهران و دیگر حوزهها هم به روال دور اول باشد، هیئترئیسه مجلس را نیز باید در دستان تندروها ببینیم. اما احتمال تغییر همیشه وجود دارد. شاید این بار اقلیتی معتدل اما قدرتمند در مجلس دوازدهم شکل بگیرد. تا زمان تنظیم این گزارش، در سراسر کشور فهرست صدای ملت توانسته ۴۱ کرسی مجلس را از آنِ خود کند. بنابراین در خلأ فراکسیون اکثریت که فعلا نشانی از تشکیلش با نمایانشدن اختلافات عمیق اصولگرایان وجود ندارد، دستکم فراکسیون اقلیت میانهرو مقابل رادیکالها نهتنها امکان عرض اندام بلکه توان نقشآفرینی و تأثیرگذاری هم خواهد داشت. با توجه به اینکه تعدادی از نمایندگان معتدل و میانهرو مانند مسعود پزشکیان، باقریبناب، غلامرضا نوریقزلجه، مصطفی نخعی و مجتبی بخشیپور توانستند کرسیهای خود را در مجلس دوازدهم حفظ کنند، همچنین برخی حوزههای دیگر کاندیدای ادوار گذشته و حتی برخی از چهرههای جدید با شکست حریفانی مانند حسین جلالی، نماینده تندرو در مجلس یازدهم، فریدون عباسیدوانی و... میتوانند ردای نمایندگی بر تن کرده و وارد بهارستان شوند. یا برخی از چهرهها مانند بیتالله عبداللهی، نصیرپور، سیدفرید موسوی، زهرا سعیدی، هادی قوامی و غلامرضا تاجگردون وارد مجلس شدند. امید میرود بتوانند مجلس را در مقابل رادیکال پرسروصدا کنترل کنند. تندروهایی که نیامده داعیه تنگترکردن فضا را دارند. بهعنوان مثال نمایندهای از قم قبل از شکلگرفتن مجلس جدید در مصاحبهای گفته است طرح صیانت از فضای مجازی «همان طرح عقیممانده محدودسازی اینترنت در مجلس و اجرائیشده از سوی شورای عالی فضای مجازی» و طرح حجاب و عفاف را در اولویت پیگیری میگذارند. فعلا خبری از تلاش برای اقتصاد ناخوش، مسئله مسکن، خودرو، ارز و... نیست و گویی مجلس دوازدهم همان مسیر مجلس یازدهم را طی خواهد کرد. هرچند مجلس یازدهم هم با آرای حداقلی شکل گرفت، اما اکنون رکوردهای حداقلیبودن هم در حال جابهجایی است و نفر اول تهران یکچهارم نفر اول دوره قبل رأی دارد و بعضی حوزهها آرای باطله یا اول است یا دوم یا حتی جمع آرای سه نفر اول به اندازه نفر اول همان حوزه در دوره قبل نیست؛ مانند تهران. دراینبین آرای بعضی نمایندگان حتی به ۱۰ هزار رأی هم نرسیده است. برای نمونه در یکی از حوزههای انتخابیه یک نماینده توانسته با کسب هشتهزارو ۱۴۷ رأی بهعنوان منتخب مردم یکی از شهرستانهای گیلان کرسی مجلس شورای اسلامی را به خود اختصاص دهد یا در استان مرکزی، در حوزه انتخابیه محلات و دلیجان، محمد جلالی بهعنوان نماینده حوزه انتخابیه محلات و دلیجان با کسب بیشترین آرا به مجلس دوازدهم راه یافت. این نماینده منتخب با کسب پنجهزارو ۴۹۳ رأی از مجموع ۲۱هزارو ۴۶۱ رأی مأخوذه، به مجلس شورای اسلامی راه یافت. محمد جلالی، چهرهای نزدیک به اصولگرایان و اهل شهرستان دلیجان است و مدیرکلی منابع طبیعی استان مرکزی در دولت احمدینژاد از مهمترین سوابق او است. دراینبین آرای زیر ۲۰ هزار رأی هم کم نیست و برای نمونه حسین محمدزاده با کسب ۱۴هزارو ۸۹۴ رأی بهعنوان نامزد منتخب در حوزه انتخابیه درگز معرفی شد.محمدرسول شیخیزاده با کسب ۱۷هزارو ۴۵۸ رأی از ۷۰هزارو ۱۶۳ رأی صحیح، بهعنوان منتخب مردم قروه و دهگلان معرفی شد. در شهرستان آستارا، «ولی داداشی» با کسب ۱۶هزارو ۴۷۴ رأی از این حوزه انتخابیه راهی مجلس دوازدهم شد. وقتی جزئیات آرا بررسی میشود، متوجه تغییر نوع نگاه رأیدهندگان و هدف از مشارکت میشویم که جای بحث و بررسی جدی دارد؛ حتی سطح حضور رأیدهندگان سنتی هم در این دوره جای بحث و تحلیل دارد. به نظر میرسد تغییر در شیوه حکمرانی آنطور که قالیباف سال گذشته بارها مطرح کرد و اصولگرایان با حمایت از او از روش حکمرانی نوین گفتند، در حد سخن مانده است. پیامد این ماجرا به گونهای بود که حتی برای همفکران این جریان هم تغییری رخ نداد تا اینگونه بزرگان اصولگرایی بازنده رقابت با حاشیههای اصولگرایی باشند. 21302
بیشتر بخوانید »قهر اکثریت مردم با نظام سیاسی کشور تا کجا پیش خواهد رفت؟
قهر اکثریت مردم با نظام سیاسی کشور تا کجا پیش خواهد رفت؟ / مجلس و دولتی که از رای اقلیت برخاسته به معنی مردودی حاکمیت است اکثریت بسیار بالای مردم تهران نهتنها از انتخابات کناره گرفتهاند که با نمایندگان منتخب این شهر احساس بیگانگی میکنند و این منحصر به مجلس نیست و تقریبا به اغلب نهادها عمومیت یافته است. به گزارش خبرآنلاین، پدیدهای به نام بیگانگی تهران با حاکمیت شکل گرفته که منحصر به انتخابات نیست و روندی فزاینده در عرصههای دیگر سیاسی و اجتماعی یافته و ریشهها و پیامدهای بسیار قابل تاملی خواهد داشت. ابوالفضل فاتح در روزنامه اعتماد نوشت:در همین انتخابات، غیبت ۷۵درصدی امالقرای تهران! میزان بسیار پایین آرای صحیح و رای پایین و چند درصدی نفر اول منتخبان تهران (نسبت به واجدان شرایط) و درصد بالای آرای باطله، پیامهای عمیقی برای اندیشیدن نهفته است. شما با اینگونه انتخابات در تهران، عقلانیت سیاسی خود را با پرسش و حق مردم تهران در داشتن نمایندهای با رای تراز را پایمال میکنید. به یاد بیاوریم که چهل و چهار سال قبل، آن هم با جمعیت آن روز در نخستین دور مجلس شورای اسلامی، ۶۱درصد واجدین شرایط تهران در انتخابات شرکت داشتند که این رقم ۱۰درصد بیش از مشارکت در سطح کشور بود و آقای فخرالدین حجازی با بیش از ۷۳درصد آرا یعنی ۱۵۶۸۷۵۹رای، آقای حسن حبیبی با ۷۲درصد یعنی ۱۵۵۲۴۷۸ و آقای مهدی بازرگان با ۶۷درصد یعنی ۱۴۴۷۳۱۶ بر کرسی مجلس نشستند. آن روزها، نصاب منتخبان از پنجاه به بیست تنزل نکرده بود و مجلس محل شخصیتهای رشیدی بود که مورد اجماع اکثریتی از ملت بودند. این سالها نصاب ضعیف بیست درصد، مظاهر و مصایب بیگانگی را تشدید نموده است. مجلس و دولت اقلیت، مردودی حاکمیت است انتخابات از مظاهر تمدن امروز است و انتخابات حداقلی، مجلس اقلیت، ریاستجمهوری اقلیت، شورای اقلیت و خبرگان اقلیت، بیش از هر چیز نشان مردودی حاکمیت است. این به کف نشستن کشتی تدبیر و سیاست و افول مردمسالاری آن هم در دوران انقلابی است که پیشگامان آن فداییان آزادی و مردمسالاری بودهاند و انتخابات ازجمله فلسفه اسلام سیاسی آن بوده است. چهلدرصد مشارکتکننده اعلام شده، بخش محترمی از ملت ایران و نادیده گرفتن و کوچک شمردن ایشان خطاست، همچنان که نادیده گرفتن و کم شمردن بخش بزرگتر غایب، خطاست. بخشی از مشارکتکنندگان، رای باطله دادهاند و البته بخشی که رای مشخص دادهاند در برابر هر تصمیم منتخبان خود به ویژه آنها که به تندروی شناخته میشوند، مسوولند و کسانی که با حذف مرحله به مرحله عقلای نخبه حتی از جناح اقلیت، راه را برای ایشان هموار کردهاند، مسوولترند. آنها در برابر پرسش بزرگ، دلایل حذف اکثریت و تنزل مقبولیت و عقلانیت از پهنه مدیریت سیاسی کشور قرار دارند. در این حال، گفتوگوی ملی چه در قالب گفتوگوی اکثریت با اکثریت و گفتوگوی اکثریت با اقلیت یک ضرورت است. ایشان باید بدانند اکثریت جای دیگری است و پوشاندن لباس اکثریت بر قامت اقلیت، نه تنها نوعی تلبیس و تدلیس سیاسی که مغایر مروت و انصاف سیاسی و موجب شکاف ملی (اکثریت-اقلیت) و بیگانهتر شدن اکثریت با حاکمیت و حامیان حاکمیت خواهد شد و علاوه بر ارزشهای ملی و دینی، که ثبات و امنیت کشور را نیز در معرض تهدید قرار خواهد داد. مساله بسیاری از نخبگان کشور و کنارهگیری ایشان از انتخابات، حاکمیت این و آن نیست. مساله حق تعیین سرنوشت و سرزندگی سیاسی قاطبه ملت و تضمین توسعه و تمامیت ایران و ایرانی و خروج از چرخه حاکمیت اقلیت بر اکثریت مبتنی بر حکمت و مصلحت و عدالت است. افیون قدرت و کورسوی امید خروجی انتخابات اخیر، حداقلهای مدنظر برگزارکنندگان را نیز تامین نخواهد کرد و به زودی مصایب آن آشکار خواهد شد. فلسفه هیچ انتخاباتی در جهان، حاکمیت اقلیت بر اکثریت نیست. بسیاری، دیگر امیدی به تمکین اکثریت ازسوی حاکمیت ندارند و نشانهای بر آن نمیبینند. گویی که افیونی مخدرتر از قدرت نیست و بعید است حجاب قدرت، گوش شنوایی برای پیام اکثریت باز بگذارد و الا چگونه میشود سه انتخاب پیدرپی چشمی را بیدار و گوشی را شنوا نکند. اما، کسانی چون نگارنده، هنوز کورسوی امیدی را در دل زنده نگه داشتهاند. نمیشود آن همه خونهای مظلومی که برای استقلال و آزادی و جمهوری و دیانت این کشور نثار شد و آن همه دغدغه مردم و امام عظیمالشان(ره) و رهبران آزاداندیش نسل نخست در برافراشتن پرچم جمهوریت، چنین نحیف و کم فرجام و در اسارت تنگنظریها، خودخواهیها و تندرویها بماند. آیا حاکمیت، تضعیف قدرت ملی و انصراف هشداردهنده مردم به ویژه نسل جدید از انتخابات را نقطه عطف اصلاح نهادهای انتصابی، بازگشت نهادهای انتخابی به اراده مردم و فرصت انتخابات ریاستجمهوری آتی را جبران مافات قرار خواهد داد؟ یا به عادت مألوف، آخرین رگههای امید به نهاد انتخابات برای توافق ملی را قطع خواهد کرد و ایران را از یک فرصت تاریخی دیگر محروم ساخته و خود را در برابر رفراندومی دیگر و فراتر از آن، بیگانگی فزاینده ملی با حاکمیت قرار خواهد داد؟ 21302
بیشتر بخوانید »