در پی انتشار مطلبی تحت عنوان باختیم بد هم باختیم ایران ۱ قطر ۵ توضیحاتی از سوی وزارت نفت به خبرانلاین ارسال شد که در پی میآید.
در این پاسخ آماده است:
۱- میدان مشترک گازی پارس جنوبی به مساحت ۹۷۰۰ کیلومتر مربع در آبهای خلیج فارس و میان ایران و قطر قرار دارد، موقعیت قرارگیری این میدان به گونه¬ای است که حدود یک سوم آن در آبهای ایران و دو سوم دیگر آن در آبهای قطر قرار دارد و بخشی نیز در قسمت خشکی این کشور واقع شده است. پس از کشف و اثبات ذخایر گازی آن، قطر حدودا ۱۰ سال زودتر از ایران بهره برداری از این میدان را آغاز کرد و ایران به دلیل جنگ تحمیلی و عوارض آن با تاخیر کار توسعه و برداشت گاز را کلید زد. با این وجود در طول ۲۱ سال از آغاز نخستین بهره برداری از این میدان (فاز ۲ و ۳) هم اکنون تولید روزانه ایران با توسعه ۲۸ فاز استاندارد و نصب ۳۹ سکوی بهره¬برداری بیشتر از طرف قطری بوده و میزان برداشت ناشی از تاخیر ۱۰ ساله در آغاز برداشت از این میدان با وجود شرایط تحریمی رو به کاهش است.
۲- مقایسه درآمد گازی قطر و ایران از پارس جنوبی در گزارش یادشده مبنای دقیقی ندارد چه آنکه تقریبا بخش اعظم گاز تولیدی قطر به دلیل جغرافیای محدود (مساحت تقریبی ۱۱۵۰۰ کیلومتر مربع)، شرایط اقلیمی گرمسیری و جمعیت کم (۳۱۳ هزار نفر قطری و ۲.۳ میلیون نفر مهاجر) این کشور مصرف داخلی ندارد و سهم عمده گاز تولیدی این کشور به صادرات اختصاص می یابد و از این رو این کشور با درآمد سرانه ۸۸ هزار دلاری چندین سال پی در پی بالاترین درآمد سرانه را در جهان داشته است. در حالیکه ایران با وسعتی ۱۴۷ برابر قطر و جمعیتی ۳۳ برابر این کشور تمام گاز تولیدی این میدان را در داخل کشور مصرف کرده و سهم ناچیزی برای صادرات گاز این میدان دارد. بنابراین اطلاق مفاهیم برد و باخت در مقایسه های این چنینی از اساس نادرست است.
۳- ایران با توجه به نیازهای خود، درآمدهای حاصل از این میدان را صرف توسعه زیرساخت¬های کلان در جغرافیای پهناور کشور می نماید که با توجه به وسعت آن شاید در مقایسه با سرمایه گذاری¬های موردی قطر مورد توجه قرار نگیرد. ولی این موضوع نباید باعث خودزنی و خودتحقیری شود. اگر قطر به لطف دلارهای گازی خود در چند شاخه محدود توسعه یافته است، توسعه زیرساختهای گازرسانی و بهره¬مندی ۹۸ درصدی جمعیت ایران از گاز طبیعی، توسعه صنایع انرژی بر، ساخت سد و نیروگاه¬های متعدد، صنایع فلزی، صنایع پتروشیمی، جاده ها و خطوط ریلی ایران، توسعه صنایع داخلی مبتنی بر تامین نیازهای صنعت گاز و اشتغال ناشی از آن و مزایای جمعیت جوان و پویای کشور نیز باید دیده و گفته شود.
۴- دولت سیزدهم در توسعه و نگهداشت تولید پارس جنوبی مصمم بوده و از شهریور ۱۴۰۰ تاکنون ضمن حفظ تولید حداکثری از فازهای قبلی این میدان، پالایشگاه فاز ۱۴ پارس جنوبی را مورد بهره برداری قرار داده و شهریور امسال نیز نخستین برداشت از فاز ۱۱ پارس جنوبی را که مدت ۲۰ سال بلاتکلیف بود آغاز نموده و به سرعت در حال تکمیل طرح توسعه این فاز است.
۵- توسعه در شرایط مطلوب و بهره مندی از حداکثر توان فنی و مالی خارجی و اصرار بر آن وقتی شرایط تحقق نداشته باشد سبب فرصت سوزی می شود کاری که متاسفانه در دولت قبل سبب معطل ماندن توسعه فاز ۱۱ شده بود. واقعیت این است علیرغم تحریم و مشکلات ناشی از آن نباید توسعه و بهره برداری از پارس جنوبی معطل شود از همین رو وزارت نفت دولت سیزدهم با اتکا به توان داخلی و راه حلهای ابتکاری و ضربتی جلوی از دست رفتن منافع ایرانیان در پارس جنوبی را گرفته است و البته بدیهی است که از هرگونه گشایش و کمک به بهبود شرایط جهت توسعه بهره برداری از این میدان استقبال می کند اما هرگز دست بسته به انتظار نخواهد نشست.