دولت از یک سو می گوید سفر هوایی خدمات لوکس است و باید یارانه سوخت هواپیما حذف شود و از سوی دیگر بخشی از بدنه دولت یعنی وزارت راه و شهرسازی با سرکوب قیمت بلیت هواپیما به سفر هوایی یارانه می دهد و باعث ناترازی هزینه و درآمد شرکت های هواپیمایی و زمینگیری آنها شده است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، تا حدی که هم اکنون قیمت بلیت هواپیما با نرخ کرایه زمینی بین شهری قابل رقابت شده است! این نکاتی است که علیرضا منظری، کارشناس صنعت حمل و نقل هوایی میگوید و تاکید میکند که وزارت راه و شهرسازی باید دست از رفتارهای غیرعلمی و غیرکارشناسی در این صنعت زیرساختی بردارد.
دستور و تکلیف صنعت حمل و نقل هوایی را زمینگیر کرده است. علیرضا منظری، کارشناس صنعت هوانوردی با اعلام این نکته به خبرآنلاین میگوید که “دولت از یک سو ایرلاین ها را مجبور به پرواز در خطوط غیراقتصادی کرده است و از یک سو قیمتگذاری دستوری را به این صنعت تحمیل کرده تا حدی که نرخ بلیت هواپیما با کرایه ناوگان زمینی در همان مسیرها یکی یا حتی کمتر شده است.
او ادامه می دهد: این در حالی است که صنعت حمل و نقل هوایی تجهیزات و زیرساخت گران قیمت و عریض و طویلی دارد که قابل قیاس با حمل و نقل جاده ای و تاکسی های بین شهری نیست و همین مساله به تنهایی از فشار غیرمنطقی دولت بر صنعت حمل و نقل هوایی پرده بر میدارد. گذشته از این علت اصرار وزارت راه و شهرسازی به نرخگذاری دستوری بر بلیت هواپیما و در واقع پرداخت یارانه به سفر هوایی مشخص نیست و معلوم نیست این وزارتخانه برای این همه پافشاری خود برای یارانه سفر هوایی چه استدلال منطقی و اصولی دارد؟
این کارشناس هوایی در ادامه تاکید می کند: سفر هوایی جزو ملزومات اولیه و مایحتاج ضروری زندگی مردم نیست و دولت نمیتواند وقتی حرف از حذف یارانه سوخت هواپیما میزند و سفر هوایی را لوکس میداند، هم زمان به ایرلاینها فشار بیاورد که از جیب خود به مسافران هواپیما یارانه بدهند و در حقیقت به نظر میرسد آنچه که پشت این جریان است مسایلی غیر از نگاه کارشناسی و علمی به ماجراست.
منظری تاکید میکند: فشار غیرکارشناسی دولت به صنعت هوایی و دخالت گسترده در بازار این صنعت سبب شده است که درآمد و هزینه شرکتهای هواپیمایی دچار ناترازی شود و وقتی درآمد و هزینه شرکتهای هواپیمایی دچار ناترازی میشود، توان ایرلاینها برای نوسازی و نگهداری ناوگان کاهش داشته و تعداد زیادتری هواپیما از خطوط عملیاتی خارج میشود. در نتیجه کمبود عرضه صندلی اتفاق میافتد و کاهش عرضه در مقابل تقاضا موجب افزایش قیمت بلیت میشود. در واقع سیاست اشتباهی وزارت راه و شهرسازی سبب میشود که هم مسافر و هم عرضه کننده خدمات یعنی شرکتهای هواپیمایی هردو متضرر شوند. با این حال نمیدانم چگونه وزارت راه و شهرسازی مقابل چنین منطق شفاف و اصول علم اقتصاد پافشاری و مقاومت میکند؟
او در ادامه می افزاید: گذشته از این، ناترازی هزینه و درآمد شرکت های هواپیمایی سبب میشود که ایرلاینها سرمایه لازم برای توسعه خود را نداشته و سرمایهگذاری در این صنعت کاهشی شود و نتیجه آن میشود که ایرلاینها و در صدر آن شرکت هواپیمایی هما با آن سبقه و قدمت به شدت زیان ده شوند و بیشتر از نیمی از ناوگان هواپیمایی کشور زمینگیر باشد.
این کارشناس صنعت حمل و نقل هوایی تاکید میکند که آزادسازی نرخ بلیت هواپیما به معنی گران کردن قیمت بلیت نیست زیرا قیمت تابع منطق و پارامترهایی در بازار است و اگر قیمت بیش از حد بالا برود تقاضا کاهش پیدا میکند و این به زیان شرکتهای هواپیمایی است. بنابراین باید گفت که بازار صنعت حمل و نقل هوایی هم کشش افزایش قیمت آن چنانی ندارد و برای تراز شدن درآمد و هزینه ایرلاینها محاسبات وجود دارد اما در مجموع دولت نباید در قیمتگذاری و بازار دخالت کند بلکه وظیفه دولت مانند سایر کشورها نظارت بر کیفیت خدمترسانی در این بازار است و بس.
این کارشناس صنعت حمل و نقل هوایی در پایان می گوید که بهتر است وزارت راه و شهرسازی دست از رفتار غیرکارشناسی و لجاجت بکشد و با سیاستهایی که می داند نتیجه ای جز آسیب به صنعت حمل و نقل هوایی و مسافران ندارد، یک صنعت زیرساختی مهم کشور را دچار چالش و گرفتاری های بیشتر نکرده و موجب فرار سرمایه انسانی و مادی از این بخش نشود.