هشدار درباره وقوع یک فاجعه انسانی

حولات غزه نشان می‌دهد رژیم جنایتکار اسرائیل درصدد دست زدن به یک جنایت هولناک علیه ساکنان این باریکه در «رفح» می‌باشد.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:روند تحولات غزه نشان می‌دهد رژیم جنایتکار اسرائیل که با گذشت بیش از چهار ماه به دلیل مقاومت شدید مردم آن نتوانسته اهداف خود در غزه را محقق نماید، درصدد دست زدن به یک جنایت هولناک علیه ساکنان این باریکه در «رفح» می‌باشد و ضرورت دارد برای جلوگیری از این فاجعه تدابیری اتخاذ و اقداماتی انجام شود. در این خصوص گفتنی است:

۱- نتانیاهو به ارتش دستور داده تا طرحی برای عملیات در رفح ارائه کند و البته این بدان معناست که او از یک‌سو از سختی‌ها و پیامدهای این کار آگاه بوده و از سوی دیگر با تردید اعضای کابینه نظامی در خصوص نتیجه‌بخش بودن چنین اقدامی مواجه است وگرنه اقدام به کشتار مردم در رفح در ادامه کشتار مردم در سایر بخش‌های باریکه غزه است و طرح جداگانه‌ای نیاز ندارد. تردید کابینه نظامی اسرائیل ترجمه تردید ارتش این رژیم غاصب هم هست. چرا که اقدامات چهار ماه اخیر ارتش جز بدنامی برای آن به بار نیاورده است. تصویر عمومی از اقدامات ارتش در غزه این است که بدون داشتن اطمینان از اهداف ترسیم شده، به جنگی کور دست زده و حاصل اقدامات آن فقط کشتار مردم و تخریب خانه‌ها بوده و این در عرف نظامی دنیا مأموریت مشروع نظامی ارزیابی نمی‌شود.

۲- یکی از اهداف اصلی رژیم غاصب در حمله به غزه، تخلیه این منطقه از ساکنان آن به هر نحو ممکن بوده است. رژیم در مرحله اول عملیات نظامی که حدود شش هفته به درازا کشید، با بمباران شدید بخش شمالی شامل بیت حانون، بیت لاحیا، غزه و جبالیا نزدیک به یک میلیون نفر از جمعیت حدود ۱/۳ میلیون نفری این بخش را به نقاط مرکزی و جنوبی باریکه کوچ داد و در مرحله دوم عملیات نظامی که نزدیک به هفت هفته طول کشید با محاصره و تخریب خان یونس، این جمعیت را به سمت رفح در جنوب نوار غزه منتقل کرد و هم‌اینک حدود یک و نیم میلیون نفر از ساکنان نوار غزه در چادرهای نصب شده در رفح به سر می‌برند.

رژیم غاصب اینک در نظر دارد از طریق تهاجم نظامی به رفح – که از آن به مرحله سوم جنگ تعبیر می‌کند – این جمعیت را به سمت مصر کوچ داده و تسلط نظامی بر باریکه غزه را برای مدت طولانی تثبیت نماید. بر این اساس از چندی قبل، از تسلط بر محور فیلادلفیا در شمال صحرای سینا و در داخل مصر صحبت می‌کند. محور فیلادلفیا – حد فاصل گذرگاه کرم ابوسالم در جنوب شرق رفح تا ساحل – حدود یک کیلومتر عرض و حدود ۱۵ کیلومتر طول دارد که در جریان توافق ۱۳۵۷ کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل به عنوان تضمین امنیتی و اطمینان از عدم حضور نظامی مصر در صحرای سینا و منطقه طابا، به رژیم غاصب واگذار شده بود اما با تخلیه غزه در سال (۱۳۸۴/ ۲۰۰۵)، اسرائیل اداره این محور را به مصر واگذار کرد و به‌منظور مقابله با مقاومت فلسطین به مصر اجازه حضور نظامی محدود در صحرای سینا و از جمله این محور داد.

بحث بازپس‌گیری محور فیلادلفیا به این معناست که رژیم جنایتکار قصد دارد ساکنان غزه را چند کیلومتر از مرزهای جنوبی این باریکه هم دور کند تا برای همیشه بر غزه سیطره امنیتی و نظامی داشته باشد. چندی پیش یک مقام اطلاعاتی مصر به یک مقام ایرانی گفته بود اروپایی‌ها برای ایجاد اردوگاه‌ها چند منطقه را در صحرای سینا شناسایی کرده‌اند و این به آن معناست که طرح کوچاندن ساکنان غزه به داخل صحرای سینا فقط یک طرح اسرائیلی نیست. اینکه اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از مخالفت خود با کوچاندن جمعیت غزه حرف می‌زنند، ادامه ریاکاری آنان درباره اشغال بخش بخش خاک فلسطین توسط رژیم غاصب طی بیش از صد سال گذشته است و لذا اعتباری ندارد. بر این اساس باید گفت خطر وقوع یک جنایت سنگین در رفح و قتل‌عام هزاران نفر طی چند روز جدی است.

۳- یکی از جنبه‌های تهدید نظامی رفح از سوی رژیم غاصب، «انتقام‌جویی» از مردم مقاوم این خطه است. رژیم اسرائیل گمان می‌کرد با فشار شدید بر مردم، آنان را از مقاومت جدا می‌کند و از این طریق می‌تواند بر مقاومت فلسطین در غزه غلبه کرده و یک پیروزی بزرگ را برای خود به ثبت برساند. نتانیاهو به‌خصوص گمان می‌کرد با موفقیت در غزه، موقعیت بسیار متزلزل خود و حزب لیکود بهبود می‌بخشد و سال‌ها ادامه حکومت خود را تضمین می‌کند اما مقاومت شدید مردم و همراهی آنان با سازمان‌های مقاومت او را از دستیابی به اهداف دور کرده است. اقدام بسیار محتمل ارتش اسرائیل طی روزهای آینده درواقع یک انتقام‌جویی کور می‌باشد؛ چرا که ساکنان غزه حتی اگر با کشتار شدید از سوی رژیم بی‌رحم اسرائیل مواجه شوند، ماندن در غزه را بر زندگی محنت‌بار در اردوگاه‌ها ترجیح می‌دهند. از نظر آنان تحمل سختی جنگ موقتی و تحمل سختی زندگی در اردوگاه‌ها دائمی است. ضمن آنکه مقاومت و سازمان‌های آن را تنها سرمایه خود در مقابل رژیم می‌دانند و از آن محافظت کرده و برای آن هر بهائی می‌پردازند.

۴- تحلیل چهار ماه جنگ رژیم غاصب علیه ساکنان باریکه غزه به خوبی نشان می‌دهد، اسرائیل هم در بعد اطلاعاتی، هم در بعد تحلیل راهبردی و هم در بعد فرماندهی نظامی دچار مشکل اساسی و بلکه بحران می‌باشد. اسرائیل در مرحله اول جنگ – ۱۶ مهر تا ۲۷ آبان – با تکیه بر جمع‌بندی سرویس اطلاعات نظامی ارتش، مدعی بود شهر غزه مرکز سیاسی و نظامی حماس و محل نگهداری اسرا است. اسرائیلی‌ها بیمارستان شفا واقع در شمال غرب شهر غزه را مرکز فرماندهی حماس و مرکز اداری آن و محل نگهداری و شلیک موشک‌ها و نیز محل نگهداری اسرا می‌دانستند بر این اساس ویران‌سازی این بیمارستان و کشتار بیماران و بمباران وسیع شهر غزه را توجیه می‌کردند اما پس از تصرف بیمارستان غزه با صراحت اعلام کردند در این مورد اشتباه کرده و اطلاعات نظامی آنان معتبر نبوده است.

رژیم پس از شکست در مرحله اول، عملیات سنگین نظامی مرحله دوم – ۳ آذر تا ۱۹ دی – را در جنوب با این ادعا شروع کرد که «خان‌یونس» مرکز عملیات نظامی و اداری حماس و محل نگهداری اسرا می‌باشد. اما با طی شدن حدود هفت هفته معلوم شد که همه این ادعاها غلط بوده و ارتش اسرائیل بار دیگر با اطلاعات غلط وارد جنگ شده است. با شکست ارتش اسرائیل در مرحله دوم جایی برای اعتماد دوباره به ارتش و به‌خصوص سرویس اطلاعات نظامی آن باقی نماند و در داخل کابینه نظامی اسرائیل فشار زیادی به فرماندهی جنگ – و به‌خصوص شخص گالانت – وارد شد. با شکست اسرائیل در این مرحله دیگر امکان اینکه نقطه‌ای به‌عنوان مرکز فرماندهی نظامی حماس و سایر موارد نشان داده شود، از بین رفت و طرف‌های حامی اسرائیل – کمپین غربی، عربی پاریس – روی طرح سیاسی تمرکز کردند که البته طرح سیاسی همان طرح نظامی است که بازسازی و مرحله‌بندی شده است که ارتش اسرائیل برای تثبیت امنیتی خود و از میدان بیرون کردن مقاومت غزه دنبال می‌کرد و این در حالی است که از نظر اسرائیل، طرح سیاسی مثل بسیاری از طرح‌ها – شامل طرح ابراهیم – و یا بعضی قطعنامه‌های شورای امنیت – شامل قطعنامه ۱۷۰۱ – می‌تواند تحت کنترل مقاومت قرار گیرد. اسرائیل به‌خصوص در شرایط فقدان دستاورد نظامی، دل بستن به طرح سیاسی را ابلهانه می‌داند و از این‌رو هنوز هم چشمش به میدان نظامی است تا راه‌حل سیاسی.

۵- رژیم غاصب و شخص بنیامین نتانیاهو گمان می‌کند با اقدام شدید نظامی در رفح و کشتار وسیع مردم به یکی از دو دستاورد می‌رسد؛ یا اینکه ساکنان غزه تحت فشار شدید نظامی، مرز رفح را می‌شکنند و به سمت سینا سرازیر می‌شوند که در این صورت کنترل نظامی باریکه برای آن آسان خواهد شد و یا اینکه با وجود استقامت ساکنان غزه در برابر بمباران شدید، مقاومت ناگزیر می‌شود به هر تحمیلی که از میز پاریس صادر شود، تن دهد و درواقع پایان مقاومت مسلحانه در غزه را اعلام نماید.

ضمن آنکه یکی دیگر از جنبه‌های جمع‌بندی نتانیاهو این است که اگر کماکان نتواند اهداف نظامی خود را محقق کند و به این دلیل ناگزیر به تن دادن به فرمول غیرقابل اعتماد پاریس شده و به جنگ پایان دهد، می‌تواند با کشتار وسیع ساکنان غزه اشتهای انتقامجویانه یهودیان را ارضا کند و جلوی ضربه شدید به خود و لیکود را بگیرد. کمااینکه در جنگ‌های دو دهه اخیر که همواره با ناکامی ارتش تمام شده نیز در روزهای منتهی به پایان جنگ شاهد توسل به «خشونت ویژه» بوده‌ایم.

مجموعه این مباحث و به‌خصوص واکنش شدید اسرائیل به تلفات بی‌سابقه پریروز ارتش صهیونیستی در خان‌یونس نشان می‌دهد، مردم انتقال‌یافته به رفح در معرض یک تهدید جدی هستند. این تهدید اگرچه صحنه نظامی و سیاسی را به نفع اسرائیل تغییر نمی‌دهد – کما اینکه چهار ماه جنگ تغییر نداده است – ولی حفاظت از جان مردم مظلوم غزه موضوعی نیست که به این دلیل نادیده گرفته شود. اسرائیل به‌طور حقیقی و طی یک تهدید باید دریابد، چنین اقدامی برای آن بسیار سنگین تمام می‌شود.

درباره‌ی بهیان

همچنین ببینید

خداحافظی یک خطیب از تریبون نماز جمعه /خواسته جدی رهبری از دولت چیست؟ /واکنش ائمه جمه به قطعنامه ضدایرانی سازمان ملل

ائمه جمعه سراسر کشور، از تریبون های نماز جمعه به موضوع سیاست اتخاذی دشمنان برای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *