نساجی در آزادی سه گل از الهلال خورد و همه دیدیم که بازیکنان و مربیان و مدیران این تیم درست مثل هواداران، سنگ تمام گذاشتند اما زور نساجی همینقدر بود.
روزی علی پروین بعد از قهرمانی نوبرانه در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن در مصاحبهای معروف گفت «رقبا در آسیا با بنز میتازند و ما با موتور گازی میرویم». البته علی پروین مرد پیشبینی نیست اما او استخوان خردکرده فوتبال بود و بهوضوح دیده بود که رقبا چه رشدی کردهاند. هشدار پروین در دهههای بعد توسط آدمهای مختلف تکرار و تکرار شد اما هیچ گوش شنوایی نبود.
ورزش ما کماکان از داشتههایش میخورد و اهل کاشتن نیست! نگاه کنید که تنها ورزشگاه آبرومند ما همانی است که ۵۰ سال پیش ساخته شد. ما نه زیرساخت داریم و نه امکانات، نه مدیریت و نه برنامهریزی… نگاه کنید به مدیران ورزش ما، همانهایی هستند که در این چند دهه بودهاند! پس نظر و روش آنها هم عوض نمیشود و نباید منتظر تغییری در وضع ورزش باشیم چون از اول به کار علمی اعتقادی نداشتند….
در تمام این سالها و در پاسخ به تمام کمبودها و کمکاریها مدیران به غیرت ورزشکاران اتکا کردهاند؛ به دعای خیر مردم و پشتیبانی و حمایت خانواده قهرمان اما این استعداد ذاتی و حمایت خانواده و مردم و غیرت خودِ ورزشکار تا کجا جواب میدهد؟ جنگ پشه با حبشه؟!
واقعیت این است که ورزش در دنیای امروز یک علم است، مثل مدیریت، و با روشهای سنتی دیگر نمیتوان با رقبا جنگید. غیرت کماکان تنها اسلحه ورزشکاران ماست اما وقتی جاهای دیگرمان میلنگد از این غیرت به تنهایی کاری ساخته نیست.
روز به روز فاصله حسن یزدانی با تیلور بیشتر میشود. شکست ۵-۱ شد ۷-۱ و امسال شد ضربه فنی! حسن یزدانی زورش به تیلور نمیرسد، همانطور که زور نساجی به الهلال نمیرسید. کی قرار است باور کنیم چه به سرمان آمده و شروع به ساختن آینده کنیم؟