در حوزه تجارت الکترونیک، نقش درگاه پرداخت برای موفقیت تراکنشهای مالی بسیار مهم است. درگاه پرداخت یک راه حل فناوری است که انتقال وجه بین مشتری و کسب و کار آنلاین را تسهیل میکند.
بیشتر بخوانید »اخبار روز
حقوق ورود تلفن همراه تعیین شد
بر اساس مصوبه هیات وزیران حقوق ورودی گوشی تلفن همراه بالای ۶۰۰ دلار در رویه های تجاری ۱۵ درصد و در رویه های پستی و مسافری ۳۰ درصد تعیین شد.
بیشتر بخوانید »سیگنال نگرانکننده به بازار گوشت
با وجود تکرار وعدههای چند باره برای کاهش قیمت گوشت، اما قیمتهای بازار متفاوت از آن رقمی حرکت میکند که مسوولان انتظار دارند.
بیشتر بخوانید »عکس | هادی چوپان قهرمان آرنولد کلاسیک شد
عکس | هادی چوپان قهرمان آرنولد کلاسیک شد هادی چوپان با یک نمایش بی نظیر برای نخستین بار فاتح دسته اوپن آرنولدکلاسیک آمریکا شد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ بعد از راند مقدماتی دسته اوپن آرنولدکلاسیک اوهایو که برای اولین بار با حضور هادی چوپان، برنده ساندو در سال ۲۰۲۲ همراه بود، بامداد روز یکشنبه فینال این رویداد با یک رقابت دیدنی دیگر همراه شد. در گزارش ورزش سه آمده است: هادی چوپان که ۲۴ ساعت قبل با تعریف و تمجید کارشناسان بزرگ بدنسازی جهان بدن آماده خود را روی استیج برده بود و حتی آرنولد را هم به وجد آورده بود، در فینال هم با همان آمادگی بالای خود به رقابت ادامه داد. جالب اینکه آرنولد باز هم در زمان فیگور انفرادی چوپان کنار استیج انتظار او را میکشید و با همان سبک خاص خود به صورت سلفی گوشی اش را در دست داشت و بازهم از این "هیولای باورنکردنی" به گفته خودش فیلم گرفت. با اینکه سامسون داوودا، شیر نیجریهای سعی کرده بود حتی با آمادگی بالاتری نسبت به شب مقدماتی روی استیج حاضر شود، اما بازهم انتظاری جز قهرمانی هادی چوپان نمیرفت. و، اما حوالی ساعت ۶ صبح به وقت تهران زمان اعلام نتایج فرا رسید و مجری مشهور مسترالمپیا در حضور آرنولد شوارتزنگر نام هادی چوپان را به عنوان قهرمان دسته اوپن آرنولدکلاسیک اوهایو اعلام کرد تا چند ماه بعد از نایب قهرمانی گرگ پارسی در مسترالمپیای ۲۰۲۳ که برای او کمی ناامید کننده و همراه با ناراحتی بود، باز هم در خاک آمریکا هادی چوپان قهرمانی اش را جشن بگیرد. قهرمانی هادی چوپان در آرنولدکلاسیک آمریکا برای اولین بار در تاریخ به عنوان یک بدنساز ایرانی رخ داد و گرگ ایرانی جایزه خود را از دستان آرنولد شوارتزنگر دریافت کرد، اتفاقی که شاید رویای کودکی این بدنساز شیرازی بود. بعد از هادی چوپان که عنوان قهرمانی دسته اوپن آرنولدکلاسیک آمریکا را از آن خود کرد، سامسون داوودا به عنوان نایب قهرمانی رسید. البته این بدنساز نیجریهای جایزه بهترین فیگوریست مسابقات را از آن خود کرد و ۱۰ هزار دلار به جیب زد. رافائل براندو هم به عنوان سومی این رویداد دست یافت. هادی چوپان هم بعد از جایزه ۴۰۰ هزار دلاری که بعد از قهرمانی در مسترالمپیای ۲۰۲۲ دریافت کرده بود، حالا بالاترین جایزه دوران حرفهای خود را دریافت کرد و موفق به کسب جایزه ۳۰۰ هزار دلاری شد. 251 251
بیشتر بخوانید »پرندهای قاتل هم قد انسان
پرندهای قاتل هم قد انسان/ کروکودیل میخورد و خواهر و برادرش را میکشد! ارتفاع این شکارچی مخوف تا ۱.۵ متر میرسد. این پرنده ترسناک در باتلاقها بیحرکت میایستد، سپس به سمت جلو حرکت میکند تا طعمههای خود را با نوک ترسناک خود ببلعد. تینا مزدکی: شوبیل (Balaeniceps rex) یا لکلک نیل که در مردابها و باتلاقهای شرق آفریقا زندگی میکند، از ماهی و خزندگان تغذیه میکند. این پرنده به جا مانده از ماقبل تاریخ میتواند تا ۱.۵ متر رشد کند. منقار تیز این پرنده که ۰.۳ متر طول دارد، عنوان سومین منقار بزرگ را در میان بزرگترین منقارهای جهان از آن خود کرده است. منقار غول پیکر و پاهای دراز و لاغر، شوبیل را به یک شکارچی مهیب تبدیل میکند، او کاملاً بیحرکت می ایستد سپس به سمت جلو حرکت میکند تا طعمه را بگیرد و بعد آن را کامل میبلعد. پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ در مجله پرندهشناسی آفریقا منتشر شد، نشان داد که گربهماهی رایجترین طعمه این پرنده است و حدود ۷۱ درصد از وعدههای غذایی آن را تشکیل میدهد. با این حال، او به قاتل مارماهی، مار و حتی بچه کروکودیل نیز معروف است. آنها عمدتاً تکهمسر هستند و هربار میتوانند سه تخم بگذارند. اگرچه، به دلیل رقابت بین خواهر و برادر، معمولاً فقط یکی تا بزرگسالی زنده میماند. با این حال این معمولاً بزرگترین فرزند خانواده است که یا بر سر غذا با خواهر و برادرها رقابت میکند یا آنها را میکشد. این رفتار در فیلمهایی که از این پرندگان وحشی گرفته شده به تصویر کشیده شده است که جوجه بزرگتر را در حال گاز گرفتن خواهر یا برادر کوچکترش نشان میدهد. جالب است بدانید، وقتی مادر به لانه برمیگردد، هیچ مراقبتی از فرزند کوچکتر نمیکند و حتی سعی نمیکند او را نجات دهد. اگرچه گاهی اوقات شوبیلها به اشتباه به عنوان لک لک شناخته میشوند، اما در واقع تنها عضو سرده Balaeniceps و خانواده وسیعتر Balaenicipitidae است که نزدیکترین خویشاوندان زنده آن پلیکانها هستند. اجداد آن از راسته Pelecaniformes در پایان دوره کرتاسه ۱۴۵ میلیون تا ۶۶ میلیون سال پیش ظهور کردند. این پرنده با منقار بزرگ در لیست قرمز اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت قرار دارد و تنها ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ پرنده از این گونه در حال حاضر زنده است. منبع: livescience ۵۸۳۲۳
بیشتر بخوانید »عکس| هدیه ویژه بارسلونا به اسطوره!
عکس| هدیه ویژه بارسلونا به اسطوره! پیراهن ویژه بارسلونا به دست آندرس اینیستا رسید. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ آندرس اینیستا روز گذشته به رکورد 1000 بازی در دوران حرفهای خود رسید. اسطوره فوتبال اسپانیا دیروز در حالی با حضور در ترکیب الامارات برای هزارمین بار وارد مستطیل سبز شد که هیچگاه در طول دوران بازیگریاش کارت قرمز نگرفته است. به همین مناسبت، بارسلونا امروز در اقدامی زیبا پیراهن فصل 24-2023 بارسا با نام آندرس اینیستا و شماره 1000 را به ستاره سابق خود هدیه داد. بلوگرانا همچنین در شبکههای اجتماعی به دون آندرس بابت این دستاورد بزرگ تبریک گفت. 257 251
بیشتر بخوانید »حرکت جنونآمیز مرد جوان وسط خیابان؛ نشستن روی سقف خودرو!
ببینید | حرکت جنونآمیز مرد جوان وسط خیابان؛ نشستن روی سقف خودرو! مرد جوانی که بر روی سقف خودروی در حال حرکت در چوروم بالا رفت از خودرو سقوط کرد و مجروح شد. پس از اولین مداخله تیم های پزشکی در محل، جوان مجروح به بیمارستان آموزشی و تحقیقاتی ارول اولچوک دانشگاه هیتیت منتقل شد./İhlas Haber 261 33
بیشتر بخوانید »آغاز کار «قمره» موسسه فیلم دوحه با ابراز همبستگی با مردم غزه
آغاز کار «قمره» موسسه فیلم دوحه با ابراز همبستگی با مردم غزه موسسه فیلم دوحه گردهمایی «قمره» ۲۰۲۴ را با پیام همبستگی برای غزه آغاز کرد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،موسسه فیلم دوحه (DFI) دهمین نشست استعدادها «قمره» را دیروز (جمعه) با تاکید سازمان دهندگان بر بحران انسانی در غزه آغاز کرد. قرار است حدود ۲۰۰ نفر از متخصصان بینالمللی صنعت سینما در رویداد «قمره» قطر که از یکم تا ۶ مارس برگزار میشود، شرکت کنند تا ۴۰ پروژه توسط فیلمسازان نوظهور را جلو ببرند. فاطمه حسن الرمیحی مدیر عامل موسسه فیلم دوحه گفت: در حالی که ما پیشرفت خود را در پرورش صداهای جدید در سینما جشن میگیریم، با نسلکشی در غزه و تلاشهای مداوم برای خاموش کردن صداهایی که علیه آن فریاد میزنند نیز مواجه هستیم. این نسل کشی فرهنگی یادآور عمیق مسؤولیت ما به عنوان یک جامعه جهانی است تا اطمینان حاصل کنیم همه صداها شنیده میشود و با زندگی همه با عزت و احترام رفتار میشود. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ددلاین،حسن الرمیحی یک روز پس از آن صحبت میکرد که خبر کشته شدن دستکم ۱۰۰ نفر از فلسطینیهای حاضر در صف امداد غذایی در غزه توسط سربازان اسراییلی، منتشر شد. اسراییل گفته این رویداد برای زیر دست و پا ماندن رخ داده و سربازانش پس از احساس خطر از سوی جمعیت شلیک کردند. به گفته مقامات حماس در غزه، بیش از ۳۰ هزار فلسطینی در ۱۴۷ روز گذشته در این منطقه کشته شدهاند. این ارقام در برخی مناطق تایید نشده اما لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا روز پنجشنبه کشته شدن حداقل ۲۵ هزار زن و کودک را تایید کرد. حسن الرمیحی گفت: در حالی که وضعیت در فلسطین و کشورهای منطقه از جمله یمن، لبنان، سودان و سوریه همچنان رو به وخامت است، ایجاد بستری برای اذعان به شجاعت و مقاومت مبارزان علیه ظلم اهمیت بیشتری پیدا میکند. وی افزود: موسسه فیلم دوحه همیشه به تحقق داستانهای مهم و تقویت صداهای ناشنیدهای که ما را با انسانیت مشترکمان به هم مرتبط میکند، اختصاص یافته است. امسال چند پروژه که توسط فیلمسازان فلسطینی ارایه شده هم در «قمره» وجود دارد، از جمله فیلم «مغناطیس دردسر» احمد صالح، درباره نوجوانی که سوار بر الاغی خیالی از فلسطین به آلمان میرود. مستند «پسر خیابانها» ساخته محمد المغانی، متولد غزه، درباره کودکی بدون تابعیت که در اردوگاه پناهندگان بیروت زندگی میکند، «اسطوره محمود» از مایار حمدان و شیما التمیمی درباره یک خانواده فلسطینی که ۶۰ سال است دوحه را خانه خود مینامند و اکنون در فکر حرکت بعدی خود هستند و سریال تلویزیونی «دیوف» به کارگردانی صالح سعدی درباره مهمانخانهای خانوادگی در روستایی بادیه نشین. الیا سلیمان کارگردان و بازیگر فلسطینی که مشاور هنری موسسه فیلم دوحه است هم تاکید کرد که «قمره» فضایی برای تامل ارایه کرده است. او گفت: «قمره» این فرصت را فراهم میکند که بپرسیم برای پذیرفتن مسؤولیت چه باید کرد، و یک موضع اخلاقی درباره فیلمهایی که ما را قادر میسازد درباره نسلکشیها، قتلعامها و خشونتهای وحشتناک در سراسر جهان بحث کنیم، ارایه میکند. وی افزود: زمان مناسبی است برای تفکر، مراقبه و دربرگرفتن یک لحظه مهم؛ اما شروع به گفتوگو و بحث در مورد زیباییشناسی هم هست تا الهام و خلاقیت از دست نرود. برنامه مسترکلاسها، جلسات انفرادی و گروهی «قمره» بعدازظهر جمعه با یک مسترکلاس توسط تونی کولت آغاز شد، که در آن او درباره سفر خود از محلهای از طبقه کارگر در سیدنی تا تبدیل شدن به ستاره هالیوود صحبت کرد. ۴۲ پروژه شرکت کننده از ۲۰ کشور؛ شامل ۱۳ فیلم بلند، ۱۱ مستند، ۱۱ فیلم کوتاه و ۷ سریال تلویزیونی یا آنلاین در مراحل مختلف تولید هستند. در میان این پروژه ها، ۱۱ پروژه توسط مدیران قطری یا مقیم قطر شکل میگیرد. «قمره» سنگ بنای فعالیتهای موسسه فیلم دوحه است که در سال ۲۰۱۰ برای کمک به پرورش بخش فیلم و تلویزیون محلی و همچنین جامعه فیلمسازی مستقل گستردهتر در خاورمیانه و شمال آفریقا راه اندازی شد. امسال تونی کولت، کلر دنی، آتوم اگویان، مارتین هرناندز و جیم شریدان از جمله چهرههای بینالمللی هستند که برای همکاری با این رویداد راهی قطر میشوند. ۲۲۰۵۷
بیشتر بخوانید »سیاستورزی بررهای!
سیاستورزی بررهای! کاش قانون انتخابات اصلاح شود کاش قانون انتخابات اصلاح شود: نامزدی نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری عمدتا از طریق احزاب باشد و منفردین نتوانند خیلی وارد رقابت شوند. انتخابات پرشورتر و معنادارتر میشود. برنامهها رأی میآورد، نه وعده و پولپاشی. دیوار حاشا بلند نیست و حزب نمیتواند عملکرد گذشته خود را منکر شود. زد و بندهای داخل مجلس هم به حداقل میرسد چون انضباط حزبی بر فراکسیونها حاکم است. در باره تحزب در ایران نکات زیر قابل توجه است: ١- حزب، انضباط، تعهد، سلسله مراتب، شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت میآورد. حتی با وجود امکان عوامفریبی و پوپولیسم اما نسبت به بزن-در روییهای ممکن برای اشخاص حقیقی، محدودیتهای فراوان دارد. ولی طبعا حاکمان و فعالانی که ژلهای بودن را میپسندند و از قِبَل آن نفع میبرند اجازه نمیدهند احزاب واقعی شکل بگیرند. ٢- در تعداد حزب هم دچار ابتذالایم. مطابق آمار وزارت کشور صدها حزب داریم! در تعریف وطنی، دارندگان مجوز از کمیسیون ماده ١٠ قانون احزاب را مساوی حزب میدانیم! آمریکا و انگلستان و فرانسه و هند و مصر و ترکیه مگر چند حزب دارند؟ این سیطره کمیّت و شهوت بیانتها به عددسازی و دستاوردسازی در تعداد ناشر کتاب و تعداد شرکت دانشبنیان و تعداد مقاله علمی خودارجاع و بیارجاع و خیلی چیزهای دیگرمان هم هست! ٣- نسبت دادن شکلنگیری احزاب فراگیر به روحیه مردم ایران درست نیست چرا که پیشتر احزاب فراگیر با عمر نسبتا طولانی وجود داشتهاند. ۴- حزب فقط با اسم و کادر رهبری و مرامنامه، حزب نمیشود. کادرسازی، قدرتخواهی(مبارزه انتخاباتی)، گفتمانسازی، نفوذ در لایهها و قشرها، شبکهسازی و قدرت بسیجگری از ویژگیهای رکنی آن است که بدون آنها حتی با وجود اسم و دفتر و دستک و بیانیهنویسی مسلسلی، حزب واقعی نمیشود. از این جهت، فرقهها را هم شاید با تسامح بتوان حزب دانست چون عمدتا این ویژگیها را در کنار ویژگی کانونی خود (شیدا پروری ومسخکنندگی) دارند. مانویها و اصحاب اَلَموت از آن شمارند. در میان احزاب تاریخ معاصر، حزب توده و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تا قبل از فاز نظامی(١٣۶٠) را میتوان احزاب موفق دانست. در این میان حزب توده که توانست در یک جامعه بشدت مذهبی، نضج بگیرد و چند دهه بماند و در اقشار ریشه بدواند و حتی سازمان افسران خود را در ارتش آنچنانی شکل بدهد کارستان کرده است. بقیه احزاب و از جمله سازمان مجاهدین خلق، عمری کوتاه داشتهاند و حتی به فرض توفیقات مقطعی در این عداد نیستند. حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب هم قابل اعتنایند اما ستاره هر دو با دو دستگی داخلی رو به افول گذاشت و مثل بسیاری از کارهای پرانگیزه جوانمرگ شدند. جمعیت مؤتلفه هیأتهای مذهبی و انجمن حجتیه نیز عملا کارکرد حزبی و نسبتا موفق داشتهاند که اولی پس از انقلاب اسلامی، رسما لباس حزب هم پوشید و دومی ترجیح داد در سایه ادعای سیاستگریزی و با همه تضییقات و تنگناها کادر پروری و گفتمانسازی را ادامه دهد. ۵- سیاستگذاری و حزب مثل بازی مرغ و تخممرغ است. این دور را میتوان با سیاستگذاری درست کرد یعنی اگر واقعا به تحزب اعتقاد داریم و دنبال برنامه و انضباط و دیسیپلین (شخصی و جمعی) و شفافیت و پاسخگویی هستیم مقررات را اصلاح کنیم و بعضی ورودیها را فقط از طریق احزاب، پذیرا باشیم. خود بهخود احزاب واقعی شکل میگیرند و نیازی به یارانه و کاتالیزور یا احزاب دولتساخته نیست. ضمنا احزاب روی کاغذ و فاقد حداقلها و عملا غیرفعال اجازه ورود به بعضی مدارج را نداشته باشند. اینجا تعریف شاخص اهمیت مییابد که البته خود مردم و اقبالشان بهترین و کافیترین شاخص است. ۶- رنکینگ احزاب بهسهولت انجام میگیرد. حزبی که وقتی فراخوان تجمع میدهد هزاران نفر حاضر میشوند (بدون کترینگ و اتوبوس بیتالمال و کارت هدیه و شومن و کنسرت جانبی و قرعهکشی برای جایزه در انتهای مراسم)، حزبی که دفتر و آدرس و تابلو در مراکز استانها و شهرستانها دارد (به شرطی که امنیتش هم تضمین باشد)، حزبی که حساب مشخص بانکی داشته باشد و تمام ورودیها و خروجیهایش قابل حسابرسی (و بلکه انتشار) باشد، حزبی که ارگان رسمی رسانهای داشته باشد قاعدتا با حزبنمایی که حتی مزدوران سایبریاش نام دقیق آن را نمیدانند متفاوت است. ٧- بازی تحزب، قواعد خودش را دارد و نمیشود با مدل شطرنج برره انجام بگیرد. اصولا استاندارد دوگانه، مضحک و البته مأیوسکننده است. ما در بیسوادی و بیاطلاعی کامل فقط یاد گرفتهایم به لیبرالیسم یا سوسیالیسم و سایر ایسمها فحش بدهیم. قاعدتا در فحاشی و برجستگی رگ گردن، جایی برای اخذ (و لااقل درک) نکات مثبت آنان نیست. آیا قوانین ضد تراست و موضوع تضاد منافع و مالیاتگیریهای هنگفت از داراها و مبارزه با پولشویی و محدودیت کمک به کمپینهای انتخاباتی و نظارت دقیق بر منابع تبلیغات انتخاباتی را همان لیبرالها نگذاشتهاند؟ در انتخابات اخیر خودمان، هزینهها از کجا آمد؟ چرا رسانههای غیر بخش خصوصی به اسم اطلاعرسانی، رفتار سوگیرانه داشتند؟ (به سیاق دورههای گذشته) مگر منع قانونی ندارند؟ آیا مطمئنیم نیروهای مسلح به شکل سازمانی یا پرسنل این نیروها بصورت آتش به اختیار هیچ مداخلهای نداشتهاند؟ (بماند که اصولا آتش به اختیار در امر سیاسی برای نیروهای نظامی و امنیتی معنا ندارد) یا اگر در دورههای گذشته داشتهاند سابقه دادگاه و علنی شدن مجازاتها را در ذهن داریم؟ قانون بلندبالای انتخابات را که چند ماه پیش و خیلی عجولانه (و حتی با تخلف) تصویب شد را خواندهاید؟ طبق معمول، نکات مثبتش اجرا نشد؛ از جمله شفافیت هزینههای انتخاباتی و منابع ورودی. ٨- یک فعال سیاسی در نظام حزبی نمیتواند همزمان در دو جا پخت و پز کند چون پروژکتورها روشن است! آیا فعالان سیاسی و طراحان و پدرخواندههای وطنی به این قاعده اولیه تن میدهند؟! نمیدهند چون فقط زیست در فضای غبارآلود و مبهم و فرافکنی و گردننگیری را یاد گرفتهاند. بله میشود از یک اردوگاه، خداحافظی کرد و به اردوی دیگر پیوست (مثلا چرچیل در دهههای اول سیاستورزی خود چنین کرده) ولی نمیشود همزمان منافقانه و فرصتطلبانه در دو جا کارت زد. کسانی را میشناسم که همزمان به ستاد ۴-٣ رقیب ریاست جمهوری رفت و آمد داشتند و خود را سینهچاک نشان میدادند تا در صورت پیروزی هر یک، بی نصیب نمانند. این کار جواب داد و وزیر شدند! این شامورتی در نظام حزبی قفل است. ٩- در نظام حزبی، یک نماینده مجلس اساسا نمیتواند با وزیرِ در آستانهی استیضاح معامله کند و بهزعم خود برای جاپانگذاری، سکه و اسکناس دلار و چند سهمیه هیات مدیره شرکتهای تحت امر وزیر را بگیرد. این فرض از بیخ حل شده. خود حزب از ترس آبرویش اولین جایی است که با این نماینده برخورد میکند. رسانههای آزاد و سوتزنی و دادگستری مستقل و نظارت تقریبا بدون سوراخ و رصد بدون تبعیض درآمدها هم که سر جای خود. امثال جان بولتون که با هزار ترفند ظاهرا قانونی، در دوره مثلا خانهنشینی خود حقوقبگیر سازمان مجاهدین خلق بودند خیلی زود رسوا و تحت فشار افکار عمومی حذف میشوند.(البته حذف او دلایل دیگری هم داشت) ١٠- در نظام حزبی نمیشود گِرد حرف زد. شعارهای انتخاباتی خودمان را ببینید. همه مدافع آزادی و عدالت و رفاه و گشایش و توسعه و پیشرفت و اعتدال و جوانان و حقوق زنان و دیپلماسی و سفره محرومان و سادهزیستی و فسادستیزی و شفافیتاند. اگر نامها را از پوسترها حذف کنیم نمیتوانیم تشخیص دهیم این برنامهها متعلق به کیست. کشورهایی که سابقه تمرین تحزب دارند اما چنین نیستند. همه میدانند که کدام حزب رسما در برنامههای خود آزادی سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان را مطرح میکند و دیگری بر ارزشهای خانواده و سویههای ملیگرایانه تاکید دارد. همه میدانند اگر حزب کارگر در انگلستان یا دمکرات در آمریکا یا سوسیالیستها در فرانسه پیروز شود یعنی قرار است مالیاتگیری از دهک ٩ و ١٠ به نفع دهکهای پایین درآمدی افرایش یابد، دولت رفاه قدرت گیرد و در قوانین مهاجرتی، احتمالا سهلگیری شود. در آنجا نمیتوان با وعده اینترنت رایگان، رأی گرفت و فردایش اینترنت را فیلتر کرد. بازی «کی بود، کی بود، من نبودم» اصولا جواب نمیدهد. احزاب در آنجا مثل رستورانهای بین راهی نیستند که بتوانند قید مشتریمداری را بزنند. این رستورانها یکبار مصرفاند و نگران دوباره دیدن مشتری خود نیستند و لذا میتوانند هر بنجلی را به خورد ملت بدهند. احزاب واقعی میدانند اگر این بار خُلف وعده کنند یا ناکارآمد باشند یا بهانه برای قصورشان بتراشند تاوان آن را چهار سال بعد میدهند و مشتریشان سر از دکان رقیب در میآورد. اما اینجا درست مثل رستورانهای بین راهی بهسهولت میتوان تابلو را عوض کرد و حتی مسافر کثیرالسفر را هر بار فریب داد که من یکی دیگرم! ١١- تعداد رأیی که قرار است فردا پارلمان به یک لایحه مهم (مثلا افزایش مالیات یا پیوستن به ائتلاف نظامی علیه عراق یا استیضاح دولت) بدهد با خطای کمتر از ١٠ درصد قابل پیشبینی است چرا که احزاب اجازه نمیدهند کسی با نردبان آنها بالا بیاید و سپس معلقبازیهای خود را در بیاورد. انضباط حزبی حاکم است. اما در اینجا «طرح» شفافیت آرا توسط خود نمایندگان و با دویست امضا تقدیم میشود و فردایش در رأیگیری کلیات، نصفش آب میرود! ١٢- رئیس و اعضای دولت، نمایندگان مجلس و شهردارها میتوانند و بلکه عملا مجبورند برکشیدهی حزب باشند؛ متقابلا پادشاه و منسوبان و منصوبان او(در صورت وجود)، قضات(و شاید کل سیستم قضایی)، ارتش، پلیس، نیروهای امنیتی و دادگاه عالی و مشابه آن -که نقش تفسیر قانون اساسی و یا نظارت عالیه انتخاباتی را دارد- نمیتوانند عضو یک حزب باشند؛ حتی نمیتوانند علنا هواداری کنند و مثلا در میتینگها آفتابی شوند. تعارف ندارند و بلافاصله آبروی فرد و آن حزب را میبَرند چون میدانند قوام مُلک به این مشاغل بستگی دارد و اینها نباید بازیچه سیاستورزان باشند.(البته اعضای دادگاه عالی فدرال در آمریکا ظاهرا میتوانند هوادار یک حزب باشند اما بازیچه نشدن آنان را با تکنیک دیگری، علاوه بر رفتار و اخلاق حرفهای تضمین کردهاند. آنان مادامالعمرند؛ یعنی هر حزب به محض قدرتگیری نمیتواند اعضای ناهمسو و بد قِلق را با دوستان و فامیل خود جایگزین سازد بلکه باید دعا کند زودتر بمیرند تا بتواند حامیپروری و بلکه حامیسازی کند) اما در کشور ما تعدادی از اعضای وقت شورای نگهبان در پوشش انتخاب اصلح و وظیفه شرعی رسما از یک نامزد ریاست جمهوری دفاع کردند و فرماندهان نظامی بیانیه سیاسی خطاب به رئیس دولت صادر کردند و نه تنها آب از آب تکان نخورد بلکه همگان فهمیدند کتْ تن کیست و قواعد بازی چیست. ١٣- در صورت استقرار نظام حزبی، رژیم ریاستی را هم میشود به رژیم پارلمانی تغییر داد. یعنی رئیس دولت را پارلمان تعیین کند و این فاصله موجود دو ساله که با همه مزایای احتمالیاش اما معمولا کشمکش بین دولت و مجلس است از بین میرود. آیا پردهنشینان و پدرسالاران و گِردکاران و گردننگیران حاضرند تحزب را بپذیرند؟ و آیا همت فعالان سیاسی و دانشگاهیان و رسانهگران میتواند سد چند دههای را بشکند؟ *منتشر شده در پایگاه خبری الف: https://www.alef.ir/news/4021211078.html
بیشتر بخوانید »درگذشت نظریهپرداز خستگیناپذیر سینما
درگذشت نظریهپرداز خستگیناپذیر سینما/ دیوید بردول، مردی که معلم میلیونها نفر در سراسر جهان بود دیوید بردول بیش از ۱۵ جلد کتاب مهم درباره سینما نوشت که دو کتاب «هنر فیلم» و «تاریخ سینما» که به همراه همسرش، کریستین تامسون، نوشته شاختهشدهترینشان است. این دو کتاب به زبانهای مختلفی ترجمه شده و زمینهساز آشنایی بسیاری از علاقهمندان سینما با مفاهیم بنیادین سینما را فراهم کرده است. به گزارش خبرآنلاین- فیلم دیدن امروزه سرگرمیای عام و محبوب محسوب میشود. آدمها برای تفریح، برای وقتگذرانی، برای تغییر حال و هوا، برای سهیم شدن در احساسی مشترک، برای زیستن تجربهای نازیسته و به دلایل مختلف دیگر فیلم میبینند. هر کسی از هر سن و طبقه و جنسیت و نژاد و ملیتی برداشتی از فیلمی که میبیند دارد و مفاهیم و معانی و اهدافی را به آن نسبت میدهد. این روزها واکنش نشان دادن به یک فیلم در فضای مجازی به امری رایج بدل شده و میزان درک و دریافت نسبی افراد از فیلمها نسبت به ۴۰ ــ ۵۰ سال پیش هم بیشتر شده است. همشهری آنلاینافزایش سواد بصری و آشنایی نسبی هر یک از ما با مفاهیمی مثل روایت، ژانر، سبک و... حاصل کار نظریهپردازان و مورخان و منتقدان سینماست که با پژوهشها و نوشتههایشان به نزدیک شدن تماشاگران به دنیای سایههای روی پرده کمک شایانی کردهاند. فیلمها همیشه مثل امروز جزئی از زندگی روزمره نبودند و تماشاگران عام و گاه حتی روشنفکران معمولا خیال نمیکردند که میشود درباره فیلمها حرفهای مهم و اساسی زد. جدی گرفتن سینما به عنوان شاخهای از هنر که باید مثل رشتههای هنری دیگر همچون نقاشی یا تئاتر مطالعه شود و دربارهاش نظریهپردازی کرد، نتیجه علاقه و پشتکار گروهی از نظریهپردازان و مورخان و منتقدان سینماست که ارزش سینما را آشکار کردند. یکی از این افراد دیوید بردول، نظریهپرداز و مورخ سینما، بود که پنجشنبه گذشته در ۷۶ سالگی پس از تحمل دورهای بیماری درگذشت. مرگ این محقق سینما با واکنشهای بسیاری در شبکههای مجازی از همکارانش گرفته تا دانشجویان و سینمادوستانی همراه شد که با دریغ و حسرت از فقدان محققی خستگیناپذیر نوشتند که عاشق کارش بود و با فراست و جدیت سالها درباره جنبههای اساسیای از سینما نوشت که دریچههای جدیدی از فهم سینما را به روی مشتاقان سینما گشود. دیوید بردول بیش از ۱۵ جلد کتاب مهم درباره سینما نوشت که دو کتاب «هنر فیلم» و «تاریخ سینما» که به همراه همسرش، کریستین تامسون، نوشته شاختهشدهترینشان است. این دو کتاب به زبانهای مختلفی ترجمه شده و زمینهساز آشنایی بسیاری از دانشجویان و علاقهمندان سینما با مفاهیم بنیادین نظری و تاریخی سینما را فراهم کرده است. بردول و تامسون از شارحان رویکرد روششناختی نئوفرمالیسم هستند که تمرکزش نه بر محتوا بلکه بر تحلیل سازوکار فیلم است. در این نگرش، اتفاقا برخلاف تصور نادرستی که برخی از تاکید بر فرم و بیاهمیت دانستن محتوا در این رویکرد دارند، فرم و محتوا از هم جدا نیستند. بردول در این باره گفته: «اگر فرم سیستمی کلی است که ببینده به فیلم نسبت میدهد، داخل و خارجی در کار نیست. هر جزئی در داخل الگوی کلی کارکرد دارد. در نتیجه ما با خیلی از چیزهایی که مردم محتوا مینامند، همچون عناصر فرمی برخورد میکنیم. از دید ما، موضوع فیلم و مفاهیم نظری همه داخل سیستم کلی اثر هنری جای میگیرند و میتوانند توقعات خاصی را در ما به وجود بیاورند یا به استنباط خاصی منجر شوند. ادراککننده، عناصر مختلفی را به هم ربط میدهد و میگذارد با پویاییِ تمام بر هم تأثیرگذارند. در نتیجه موضوع و مفاهیم نظری از آنچه ممکن است بیرونِ اثر باشند متفاوت میشوند.» البته پروژه مهم بردول بوطیقای سینما بود که بیشتر بر روایت و روایتگری تمرکز داشت. او در کتاب «روایت در سینمای داستانی» (۱۹۸۵) به تحلیل روایت در فیلمهای داستانی پرداخت. در همان سال دیگر کتاب مهم او، یعنی «سینمای کلاسیک هالیوود: سبک فیلم و شیوه تولید تا سال ۱۹۶۰» که به همراه تامسون و جنت استایگر نوشت، منتشر شد که در آن به استخراج الگوهای فیلمیک در ساختار روایی فیلمهای کلاسیک پرداخت. بردول منتقد گسترش بیرویه حوزه نظریه فیلم در دهه ۱۹۷۰ بود که تحت نفوذ نظریات فردیناند دو سوسور، ژاک لکان، لویی آلتوسر و رولان بارت قرار داشت و این نظریات را عامل فروکاست سینما به موضوعی مثل سایر موضوعاتی میدانست که در زبانشناسی سوسوری، روانشناسی لکانی، ایدئولوژی آلتوسری و نشانهشناسی بارتی مورد بررسی قرار میگرفتند. این در حالی است که در نظر بردول سینما دارای سازوکارهایی است که بیاتکا به این نظریات میتواند در کار تحلیل و تفسیر مورد استفاده قرار بگیرد. درگذشت نظریهپرداز خستگیناپذیر سینما | دیوید بردول، مردی که معلم میلیونها نفر در سراسر جهان بود سینمای آیزنشتاین، سینمای درایر، سینمای ازو، سینمای نولان، سینمای هنگکنگ، سینمای کلاسیک هالیوود، منتقدان سینما و بسیاری موضوعات دیگر، وسعت طیف علایق بردول در کار تحقیق و پژوهش سینما را شامل میشدند. آخرین کتاب او، «پیرنگهای پیچیده: داستانگویی عامهپسند و بوطیقای قتل»، در سال ۲۰۲۳ منتشر شد. بردول و همسرش وبلاگی جذاب داشتند که سالها نوشتههایشان را در آن منتشر میکردند و یکی از منابع مهم مطالعات سینمایی آنلاین در جهان به شمار میرود. نظریهپردازانی بنامی مثل ادوارد برانیگان، مورای اسمیت و کارل پلانتیگا رسالههای دکتریشان را به راهنمایی او نوشتند و دانشجویان بسیاری در سراسر دنیا تحت تاثیر نظرات او به نوشتن پایاننامهها و رسالههایشان دست یازیدهاند. در ایران، در میان منتقدان سینما، مجید اسلامی در دهه ۱۳۷۰ تحت تاثیر نظریه نئوفرمالیسم نقدهایش را در مجله فیلم منتشر میکرد. در ایران هنوز «ویراست چهارم» کتاب «هنر فیلم» که چاپ اول ترجمه فارسی آن به سال ۱۳۷۷ برمیگردد و نسخه انگلیسی آن در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، چاپ میشود در حالی که ویراست سیزدهم آن با قرار گرفتن نام جف اسمیت در کنار بردول و تامسون، کتابی بسیار متفاوت از نسخه ترجمه موجود در بازار کتاب ایران است. «هنر سینما»، «تاریخ سینما»، «روایت در فیلم داستانی»، «ازو و بوطیقای سینما»، «معناسازی»، «نقالها» و «کریستوفر نولان، هزارتوی روابط» عناوین کتابهای ترجمهشده از بردول به فارسی است. درضمن، مقالات متعددی از وی در نشریاتی مثل فصلنامه فارابی و فصلنامه هنر به فارسی درآمده است. اولین کسی که ایرانیان را با بردول آشنا کرد، مرحوم پرویز شفا بود که در کتاب «سینمای زمان» مقالهای از او به فارسی برگرداند. میراث بردول برای دوستداران آثار و نظراتش یادگاری گرانبهاست که مطمئنا تا سالها به آن میپردازند و نام وی را زنده نگه میدارند. ۲۲۰۵۷
بیشتر بخوانید »